میخواهم با سرعتی بدوم که هرگز به کسی نرسم
میخواهم با صدایی فریاد بزنم که کسی نشنود
میخواهم با چشمانی نگاه کنم که چیزی را نبینم
میخواهم با غمی گریه کنم که کسی اشکم را نبیند
و میخواهم طوری زندگی کنم که کسی نداند چگونه زندگی میکنم
اینگونه تمام کارهایی را که دلم خواست انجام داده ام بدون آنکه کسی متوجه باشد
نوشته شده توسط من
سلام
خیلی جالب شد
اونوقت این کارها رو می شه انجام داد یا نه
اگه می شه من هم انجام بدم
اگه راهش رو پیدا کردی منم خبر کن .
اگه به فکر خودت باشی و یه کم زیادی خوب نباشی و کمتر بد باشی میشه!
من رفتی تو تنهاس!
اونم جا میدادی تو یه چمدونت دیگه!
تو جلو تر از من رفته
این نوشته زاییده ذهن خودته؟ میگم فکر میگردم اسم وبلاگ من طولانیه مال شما که ماشالله.!خوبیه وبلاگت اینه که نوشته های خودته .
اوهوم
میخواهی شاید یگانه باشی ... شاید هم میخواهی طور دیگری زندگی کنی ... اما این را بدان که تو به عنوان یک انسان ُ نظیری نداری ... چه بخواهی و چه نخواهی ... یگانه خواهی بود ... مثل من و همه که نظیری نداریم!
چه خوب که تو میدونی ما یگانه ایم
قربونت برم چرا هر دفعه لینکت رو اشتباه میذاری آخه؟! اگه تعمدی یه ، تعمدا متوجه هیچی نمیشه کوریون علیه السلام!
-
تصدقت
مرسی که اومدی پیشم.حالا شما منی یا تو؟
من منم
سلام دوسه تا از پستاتو خوندم
اون زن ..ون گنده خیلی بامزه بود بیچاره چرا هی هلش دادی مگه دست خودش بوده !!!!!!
به وبم بیا منتظرم از طریق نظرات خبرم کن
حقش بود
خوبه اما من ترحیج میدم هیچکس من رو نشناسه تا نیاز به همه این ها هم نباشه
این هم نظریست