چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

شب

دلم میخواد سه شبانه روز شب باشه. 

سه شبانه شب 

 همه جا تاریک باشه و انقدر به سیاهیه شب نگاه کنم تا خوابم ببره  

 

نوشته شده توسط من

نظرات 18 + ارسال نظر
هیس یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:11 ق.ظ http://l-liss.blogsky.com

خوش به حالتان که باهم ما شدید نه با دیگری
سلام

سلام

RaSo0l یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:55 ق.ظ http://1man.blogsky.com

اصلا کاش همیشه شب بود !!

نه همیشه

۳۰ما یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:26 ب.ظ http://www.sadsaltanhayi.blogfa.com

دل منم خیلی چیزا میخواد ....

طعم تلخ زندگی یه زهر ماریه که با هیچ شیرینی شیرین نمیشه ....

چون تا حالا اون طعم شیرین و نچشیدی فکر میکنی

nasim یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:38 ب.ظ http://ekhtelalat.blogspot.com

salam

علیکم السلام

جمع اضداد یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:31 ب.ظ http://emadi.blogsky.com

حالا اگه بازم خوابت نبرد می خوای سفارش ۶ ماه شب بدی؟؟
یه قرص بخور بخواب همه را تو دردسر ننداز

نه. ۳ شبانه شب کافیمه

میوه های تلخ !!!... یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:41 ب.ظ http://www.mivehaye-talkh.blogfa.com

قبول ندارم ....
من و تو ما نشدیم ....

قرار نیست کسی ما شدن من و تورو قبول داشته باشه خودمون اینو قبول کردیم

میوه های تلخ !!!... یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:42 ب.ظ http://www.mivehaye-talkh.blogfa.com

ما شرقی ها همه گذشته پرستیم .....
منم شبو به روز ترجیح میدم .....

من گذشته رو نمیخوام. فقط ۳ شب رو خواستم

میوه های تلخ !!!... یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:44 ب.ظ http://www.mivehaye-talkh.blogfa.com

چقدر این قفس برایم تنگ است ......
من تاب تنگنا ندارم ......
..
.
..
.
.
لینکت کردم .
با این اسم لینکم کن :: میوه های تلخ ::

مرسی که هستی

سحر یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:26 ب.ظ http://www.fly8.blogfa.com

واقعا شبا خیلی بهتر از روزاست خیلی.کاش اصلا ۳۰ شبانه روز شب بود اینطوری بهتر میشد...
مرسی از حضورت.

۳۰شبانه شب

تو یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:56 ب.ظ http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

نه نخواب.
ترجیح میدم این سه شبانه شب رو بیدار بمونیم سیگار بکشیم.عزیز بومی ای هم قبیله گوش بدیم و..........
وقتی هم روز شد بخوابیم. انقدر عمیق بخوابیم که همه فکر کنن مردیم.
یادش بخیر.....

آره اینو دوست دارم.خیلی . باشه پس تو تاریکی سیگار میکشیمو عزیز بومی گوش میکنیم و نمیخوابیم

فانتزیا یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:49 ب.ظ http://fantasia.blogsky.com

یادت هست از همان قدیم این ستاره ها بودن که برای آرمیدن به شمارش آنها می نشستیم ٬ نه این سیاهی ٬ که صدای جیرجیرک ها کنار نور نقره ای و وهم سکوتش بود و شب را می ساخت.
کاش بجای سه شب ٬ شب بود و سکوت و کویر...

یا علی.

کاش سه شبانه شب بود و سکوت و کویر....

نیکو یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 06:47 ب.ظ http://boyekhobegandom79.blogsky.com

وقتی آدم اینطوری میشه گوبا میخواد از یه سرس واقعیت ها که در روز عذابش میده فرار کنه . نه ؟

انقدر عذاب آور ها در روز زیادن که یادم رفتتشون.
البته فقط تو میدانی و من

فرناز یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:00 ب.ظ http://www.charkhrisak.blogfa.com

سه شبانه روز شب باشد . . .

بس است برای دیوانه شدن /.

شب برای خلاصی از دیوانگیست

حسام یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:19 ب.ظ http://www.notefalse.blogfa.com

سایه ها سیاه های صورتم بودند که پوسیدند...
عاشق شبهای تهرانم.... بلولی میو ن یه مشت کولی .../
زنده باشی رفیق

شب و سیاهی عالیست

لیلا یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:50 ب.ظ http://cheraana.blogfa.com/

شبانه شب.... زیبا بود...
آمدم از (تو) بابت کامنتشان تشکر کنم اما ظاهرا این را (من) نوشته است

فرقی نمیکند من یا تو
مرسی که هستی

فرخ یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:20 ب.ظ http://chakhan.blogsky.com

شب شبیه رویاست... رویایی از جنس خاموشی و سکوت! تو به شب محتاجی و لابد به آرامش ... تا پلکهایت را بر هم بگذاری و به خوابی عمیق فرو روی و زیر ملحفه شب رویا ببینی!!
برایت شبهایی آرام و پرخاطره آرزو دارم .. شبهایی سرشار از صدای جیرجیرکها و بوی مهتاب و عطر شب بوها... این آرزوی صادقانه ایست برای تو دوستی عزیز و غمگسار که پیامهایش را دوست میدارم!

فرخ جان این پست رو من نوشته.
ولی میدانم که تو هم شما را دوست دارد زیاد.

دایی چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:49 ب.ظ http://flex.blogsky.com

چسبید!
به روحم نه، به دلم.

به خوب جایی چسبید

مرجان دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:35 ب.ظ http://www.radepayekhis.mihanblog.com

خوابت ببره بعدش چی؟
بعد سه شبانه شب باز روز میشه و بازم روزنه های امید بهت میتابه! اونوقته که نمی تونی بخوابی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد