گاهی وقتی که گریم میگیره نمیتونم اشک بریزم.
اونوقت میخندم...
اونقدر میخندم تا شاید اشکم جاری بشه
اونجوری همه فکر میکنن من دارم میخندم
و فقط من میدونم که ......
پی نوشت:وقتی تو این حالتم احساس میکنم حتی تمام سلولهای بدنم هم اندوهناک هستن...
نوشته شده توسط تو
خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است
کارم از گریه گذشته است از آن میخندم!
شاید فرخ....
مرسی که هستی...
آنکس که می خندد یک درد دارد و آنکس که می خنداند هزار و یک درد
شاید اصلا ربطی نداشت به پستت معذرت
به رسم رفاقت و مهر
مهم اینه که تو حضور داری اینجا دخو.
تازه اونم به رسم رفاقت و مهر....
شاید پری رفته ولی هنوز چسبندگی های روح ما زیاد است باور کن
میفهمم و باور میکنم دخو....
این چسبندگی های روح هم که پاک شدنی نیست....
آرزو دارم من
گله از سردی دنیا نکنم
با لب خندان دل خونین
دگر تا نکنم
سلام
لب خندان دل خونین خوب بود مرسی.....
خنده به راحتى میتونه آخر حزن باشه. هیچوقت به طیف نور دقت کردى؟ بنفش سر طیفه به نظرت قبل از بنفش قرمز نیست؟ ترکیب قرمز و آبى!! خیلى چیزاى دنیا همینه یه دایره بسته.
مال من واقعا گاهی آخر حزنه...
گاهی هم اول حزن
خنده گاهى آخر حزن است.
هیچ به طیف نور دقت کرده اى؟ بنفش سر طیف است اما طبیعیست که قبل از بنفش قرمز باشد!! رنگ تولید شده از قرمز و آبى. خیلى چیزها در طبیعت در سیکل بسته اى دور میزنند.
من تو اون شرایط خود سیکل بسته ام....
خوبه که همیشه اینطوری نیست ;)
عوضش خوبه که تو همیشه هستی کوریون....
کاملا هیستریک
کاملا دیوانه....
بخند به این دنیا بخند
باشه منصوره....
سلام
چرا گریه را زیر خنده پنهان می کنی
چه اهمیتی دارد که دیگران چه فکری می کنند
مهم این است که اشکت با ایمان از چشمانت فرو می ریزد.
حوصله سوال آدم ها رو ندارم...
البته گاهی هم به خاطر اینه که نمیدونم چه جوری باید اشک بریزیم...
خندمون هیچ...گریه مون هیچ.
کلا هیچی به هیچی حوریا...
اونجوری همه فکر میکنن دیوونه ای
و فقط تو میدونی که...
نه اتفاقا همه فکر میکنن من دارم خیلی میخندم و فقط من میدونم که دیوانه ام...
و این خندیدن اوج دردت رو نشون میده ...
کم تجربه نداشتن که وقتی داشتم میریختم و تمام وجودم از بغض مچاله میشده لبخند زدم !
اوهوم.
این خندیدن تنها اوج درد نیست خیلی چیزای دیگه هم هست فرناز...
گریه را تمام کن ...
لبخند نزن بگذار گاهی ببینند که
ما هم می شکنیم !
گریه نیست...
اشک ها و لبخندهاست احساس میکنم...
امان از این اشک ها و لبخندها.....
احتمالا اشک شوق . .
ایشالا همیشه اشک شوق بریزی ....
فک کن که اشک شوق باشه؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!
سلام.
کاش قرارداد مردمان برای تعبیرشان از دیدن اشک و لبخند عوض می شد...
هر چند کم نیستند آنهایی که از دیدن اشک دیگران لبخند می زنند و از دیدن خنده شان حرص می خورند...
میشود مصداق:
خندهی تلخ من از گریه غمانگیزتر است
یا:
آنکه میگرید یک درد دارد و آنکه میخندد هزار و یک درد.
عمیق که باشی همیشه میخندی رفیق.
بس که تو این عمق به ما فشار اومده مجبوریم بخندیم واسه گریه واسه اشک...
تفاوت بین من و تو دلنشینه
منظورتون کدوم تفاوته؟؟!!
گاهی اوقات دورمون شلوغه ولی اگه گریه کنیم تنها میشیم . با خندیدن فقط بودن با دیگرانه که تضمین میشه.
تو تنهایی میشه گریه کرد .خوب هم میشه.اما تا حالا دیدی کسی تنهایی بخنده؟
اوهوم.دیدم!
یه بار برعکسشو امتحان کن....انقدر گریه کن تا خندت بگیره...
من فقط یکبار انتحانش کردم...چند سال پیش.خیلی جواب داد.هنوزم که هنوزه دارم میخندم...
شاید امتحانش کردم...شاید....
این اصلن خبر خوشایندی نیست.
تمرین کنید که وقتی می خوای بخندی ، بخندی و وقتی می خوای گریه کنی همون کار رو بکنی.
مثل شما کسایی هستن که موقع عصبانیت گریه میکنن بجای اینکه خشمگین بشن.
خوشایند که نیست...
کلا همه چیمون با همه چیمون مخلوط شده....
راحت برو یک جایی که کسی نباشه و بعد.....
گاهی نمیشه رفت.....
سلام.
اینجوری خیلی سخته و خیلی هم هنر میخواد.
همیشه دنبال جمله ای برای اندوه و گریه ام بودم ٫ پی نوشتت معرکه بود و حالا جمله ای پیدا کردم.
برای من راحته...
ممنونم. خوبه که پینوشت من واست شد جمله...
آقا یه سوال؟
چرا احساسات شما به صورت هایلایت شدس؟
کاریکاتوری...
این همه ذره بین برای چیه؟
من منظورت رو نمیفهمم...
میشه یکم واضح تر بگی مشکلت چیه؟؟!!
مرز خنده و گریه!سرفه ای کوتاه،لبخندی دروغین!
سرفه ای کوتاه خیلی خوب بود...خیلی درست بود....مرسی حسین...
روزگار زخمی بر من نهاده و من پیچ و تاب می خورم و دیگران گمان می کنند می رقصم!!!
میرقصم اما با اندوه....با غمی تمام نشدنی که نمیدانم چیست...
خوش اومدی مهراز....
بود و نبود این زمونه به مو بنده
گاهی به مو هم بند نیست نیم بند است....
چرا احساساتت همه بزرگنمایی شدس؟
از همه طرف زده بیرون...
بس که بیرون ندادمش...
بس که تو بوده...
بس که الان لبریزه...
برا همین احساس میکنی از همه طرف زده بیرون....
خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است
کارم از گریه گذشته ست ... به آن می خندم !
....
نتیجه مهمه
بخند...بخند...
ارادت
همون نتیحش گند زده.....
چه عجب آقا بهروز....!!!
:-(
ژس خوب کاری میکنی
بزار احساساتت فوران کنن.
دیگه نه در اون حد....
و بعدش انگار تمام سلول های آدم درد میگیره از شدت غم!
سلام
خوب بعدش...؟