چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

خنده و گریه

گاهی وقتی که گریم میگیره نمیتونم اشک بریزم.

اونوقت میخندم...

اونقدر میخندم تا شاید اشکم جاری بشه

اونجوری همه فکر میکنن من دارم میخندم

و فقط من میدونم که ......


پی نوشت:وقتی تو این حالتم احساس میکنم حتی تمام سلولهای بدنم هم اندوهناک هستن...


نوشته شده توسط تو

نظرات 34 + ارسال نظر
فرخ جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:12 ب.ظ http://chakhan.blogsky.com

خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است
کارم از گریه گذشته است از آن میخندم!

شاید فرخ....
مرسی که هستی...

دخو علیه السلام جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:30 ب.ظ http://Dakho.blogsky.com

آنکس که می خندد یک درد دارد و آنکس که می خنداند هزار و یک درد

شاید اصلا ربطی نداشت به پستت معذرت

به رسم رفاقت و مهر

مهم اینه که تو حضور داری اینجا دخو.
تازه اونم به رسم رفاقت و مهر....

دخو علیه السلام جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:31 ب.ظ http://Dakho.blogsky.com

شاید پری رفته ولی هنوز چسبندگی های روح ما زیاد است باور کن

میفهمم و باور میکنم دخو....
این چسبندگی های روح هم که پاک شدنی نیست....

هیس شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:24 ق.ظ

آرزو دارم من
گله از سردی دنیا نکنم
با لب خندان دل خونین
دگر تا نکنم


سلام

لب خندان دل خونین خوب بود مرسی.....

پ.نون شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:27 ق.ظ http://babune.blogsky.com

خنده به راحتى میتونه آخر حزن باشه. هیچوقت به طیف نور دقت کردى؟ بنفش سر طیفه به نظرت قبل از بنفش قرمز نیست؟ ترکیب قرمز و آبى!! خیلى چیزاى دنیا همینه یه دایره بسته.

مال من واقعا گاهی آخر حزنه...
گاهی هم اول حزن

پ.نون شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:44 ق.ظ http://babune.blogsky.com

خنده گاهى آخر حزن است.

هیچ به طیف نور دقت کرده اى؟ بنفش سر طیف است اما طبیعیست که قبل از بنفش قرمز باشد!! رنگ تولید شده از قرمز و آبى. خیلى چیزها در طبیعت در سیکل بسته اى دور میزنند.

من تو اون شرایط خود سیکل بسته ام....

کوریون شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:07 ق.ظ http://chorion.blogsky.com/

خوبه که همیشه اینطوری نیست ;)

عوضش خوبه که تو همیشه هستی کوریون....

هامون شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:27 ق.ظ http://thedivisionbell.blogfa.com

کاملا هیستریک

کاملا دیوانه....

جمع اضداد شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:35 ق.ظ http://emadi.blogsky.com

بخند به این دنیا بخند

باشه منصوره....

دختر مردابی شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:42 ق.ظ http://dokhtaremordabi.blogsky.com

سلام
چرا گریه را زیر خنده پنهان می کنی
چه اهمیتی دارد که دیگران چه فکری می کنند
مهم این است که اشکت با ایمان از چشمانت فرو می ریزد.

حوصله سوال آدم ها رو ندارم...
البته گاهی هم به خاطر اینه که نمیدونم چه جوری باید اشک بریزیم...

حوریا شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:51 ق.ظ http://www.tazeee.blogfa.com

خندمون هیچ...گریه مون هیچ.

کلا هیچی به هیچی حوریا...

من خودم نیستم... شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:10 ق.ظ http://ryuk.blogfa.com

اونجوری همه فکر میکنن دیوونه ای
و فقط تو میدونی که...

نه اتفاقا همه فکر میکنن من دارم خیلی میخندم و فقط من میدونم که دیوانه ام...

فرناز شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:36 ق.ظ http://charkhrisak.blogfa.com

و این خندیدن اوج دردت رو نشون میده ...
کم تجربه نداشتن که وقتی داشتم میریختم و تمام وجودم از بغض مچاله میشده لبخند زدم !

اوهوم.
این خندیدن تنها اوج درد نیست خیلی چیزای دیگه هم هست فرناز...

فرناز شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:37 ق.ظ http://charkhrisak.blogfa.com

گریه را تمام کن ...
لبخند نزن بگذار گاهی ببینند که
ما هم می شکنیم !

گریه نیست...
اشک ها و لبخندهاست احساس میکنم...
امان از این اشک ها و لبخندها.....

HANI شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:38 ق.ظ

احتمالا اشک شوق . .
ایشالا همیشه اشک شوق بریزی ....

فک کن که اشک شوق باشه؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!

یاسین شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:02 ق.ظ http://www.sooryas.blogsky.com

سلام.
کاش قرارداد مردمان برای تعبیرشان از دیدن اشک و لبخند عوض می شد...
هر چند کم نیستند آنهایی که از دیدن اشک دیگران لبخند می زنند و از دیدن خنده شان حرص می خورند...

احمد شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:08 ب.ظ http://liberty.blogsky.com

می‌شود مصداق:

خنده‌ی تلخ من از گریه غم‌انگیزتر است

یا:

آنکه می‌گرید یک درد دارد و آنکه می‌خندد هزار و یک درد.

عمیق که باشی همیشه می‌خندی رفیق.

بس که تو این عمق به ما فشار اومده مجبوریم بخندیم واسه گریه واسه اشک...

بهار شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:06 ب.ظ http://www.zendanebihesar.blogsky.com

تفاوت بین من و تو دلنشینه

منظورتون کدوم تفاوته؟؟!!

نعیمه شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:29 ب.ظ

گاهی اوقات دورمون شلوغه ولی اگه گریه کنیم تنها میشیم . با خندیدن فقط بودن با دیگرانه که تضمین میشه.
تو تنهایی میشه گریه کرد .خوب هم میشه.اما تا حالا دیدی کسی تنهایی بخنده؟

اوهوم.دیدم!

فرداد شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:48 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

یه بار برعکسشو امتحان کن....انقدر گریه کن تا خندت بگیره...
من فقط یکبار انتحانش کردم...چند سال پیش.خیلی جواب داد.هنوزم که هنوزه دارم میخندم...

شاید امتحانش کردم...شاید....

آلن شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:49 ب.ظ

این اصلن خبر خوشایندی نیست.
تمرین کنید که وقتی می خوای بخندی ، بخندی و وقتی می خوای گریه کنی همون کار رو بکنی.
مثل شما کسایی هستن که موقع عصبانیت گریه میکنن بجای اینکه خشمگین بشن.

خوشایند که نیست...
کلا همه چیمون با همه چیمون مخلوط شده....

مجتبی شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:51 ب.ظ http://shahzadde.wordpress.com/

راحت برو یک جایی که کسی نباشه و بعد.....

گاهی نمیشه رفت.....

. شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:45 ب.ظ http://3aban.blogsky.com

سلام.

اینجوری خیلی سخته و خیلی هم هنر میخواد.


همیشه دنبال جمله ای برای اندوه و گریه ام بودم ٫ پی نوشتت معرکه بود و حالا جمله ای پیدا کردم.

برای من راحته...
ممنونم. خوبه که پینوشت من واست شد جمله...

میلاد شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:59 ب.ظ http://chashmanekhamush.blogsky.com

آقا یه سوال؟
چرا احساسات شما به صورت هایلایت شدس؟
کاریکاتوری...
این همه ذره بین برای چیه؟

من منظورت رو نمیفهمم...
میشه یکم واضح تر بگی مشکلت چیه؟؟!!

حسین رها شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:34 ب.ظ http://www.sabz-raha1.blogsky.com

مرز خنده و گریه!سرفه ای کوتاه،لبخندی دروغین!

سرفه ای کوتاه خیلی خوب بود...خیلی درست بود....مرسی حسین...

مهراز شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:38 ب.ظ http://mahraz-2010.blogsky.com/

روزگار زخمی بر من نهاده و من پیچ و تاب می خورم و دیگران گمان می کنند می رقصم!!!

میرقصم اما با اندوه....با غمی تمام نشدنی که نمیدانم چیست...
خوش اومدی مهراز....

حسام شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:35 ب.ظ http://www.notefalse.blogfa.com

بود و نبود این زمونه به مو بنده

گاهی به مو هم بند نیست نیم بند است....

میلاد یکشنبه 30 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:42 ق.ظ http://chashmanekhamush.blogsky.com

چرا احساساتت همه بزرگنمایی شدس؟
از همه طرف زده بیرون...

بس که بیرون ندادمش...
بس که تو بوده...
بس که الان لبریزه...
برا همین احساس میکنی از همه طرف زده بیرون....

فرانک یکشنبه 30 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:49 ب.ظ http://www.atsehayeehsas.blogfa.com

خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است

کارم از گریه گذشته ست ... به آن می خندم !

....

دایی یکشنبه 30 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:00 ب.ظ http://flex.blogsky.com

نتیجه مهمه
بخند...بخند...

ارادت

همون نتیحش گند زده.....
چه عجب آقا بهروز....!!!

امیر علماء یکشنبه 30 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:48 ب.ظ http://vlife.blogsky.com/

:-(

میلاد یکشنبه 30 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:40 ب.ظ http://chashmanekhamush.blogsky.com

ژس خوب کاری میکنی
بزار احساساتت فوران کنن.

دیگه نه در اون حد....

راحیل چهارشنبه 3 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:48 ب.ظ http://hatef88.blogsky.com

و بعدش انگار تمام سلول های آدم درد میگیره از شدت غم!

آوا یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:43 ب.ظ

سلام

خوب بعدش...؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد