پشت یه در چوبی واستادم با دیوار کاهگلی . فکر میکنم پشت اون دیوار بهشته . میدونم کی پشت اون در منتظرمه. هی داره صدام میکنه. داره تشویقم میکنه که در و باز کن بیا تو
اینور درم همه آرزوهام همه زندگیم همه چیزایی که میخواستم بسازمشون همه رویاهایی که تو ذهنم ساخته بودم . با دلهره در و باز میکنم . نور تو صورتم میخوره, یه باغ زیبا, دلم از دیدن اونجا هری میریزه, با دیدن کسی که او پشت منتظرم بود. آغوشش و باز میکنه واسم.
یه صدای مهیبی میاد در بسته میشه. من میمونم تو اون باغ, بر میگردم در و باز کنم که متوجه میشم در باز نمیشه. صدا میکنم کسی صدام و نمیشنوه. دلم میگه تصمیم خودت بود, اون میگه با من تو بهشت میمونی? تنم میلرزه از این اتفاق میخوام گریه کنم یا شایدم میخوام بخندم خنده از اینکه تو بهشتم و گریه از پا گذاشتن رو تموم خواسته هام
حس بدیه بین موندن و رفتن و در آخر رفتن و غرق شدن تو دنیای عشق و پا گذاشتن رو بقیه خواسته هام
سرگیجه - دلهره- هیجان- بهشت -یه قفل بدون کلید رو در چوبی- نور -عشق -حسرت
نوشته شده توسط من
سلام
چه هاگیر واگیریه اونجا
حالا این پست من بود یا پست تو
ماله کدومتونه تو یا من !!
هر دو تون فدایی دارین در هر صورت
پایین پست نوشته شده که توسط کی بوده
من نوشته این پست و
در هر صورت ممنون
سلام...
یه سوال برام پیش اومده که این من و تو متعلق به شخصیتای متفاوتیه؟!
یعنی این وب دست دو نفره؟ یا از لحاظ معنوی فرق داره؟!!!
ممنون میشم اگه کمکم کنی"
سلام
سوال سختی نیست
بله من و تو دو نفر هستند که روحشون به هم گره خورده و این پیج متعلق به دو نفره
...؟!!!
بازم سوالی داری؟
برزخ غریبیه رفیق...
یه جورایی می خوای بمونی و ته دلت حس رفت نداری.../
نه حسام بیشتر میخوام برم تا بمونم و لی میترسم برم و فقط حسرت برام بمونه
مقایسه عشق و بهشت....جالبه...
اوهوم ... بهشتی که با ورود به اون باید خیلی از چیزا رو زیر پا بذاری
ببخشید...
یعنی منظورت از لحاظ روحیه! و این حرف ها به دست یه نفر نوشته میشه؟!
نه عزیزم دو تا آدم جدا از هم
پاییت هر پست هم مینویسیم که اون پست رو کی نوشته
در پس این لحظه ها مرگ خاطراتم را پذیرفتم!
برای بودن، باید گذشت
از همه ی چیزهایی که شاید روزی تمام هستیت بود!
به خدا اگه نظر نمیداشتی ناراحت میشدم که سوالات و پرسیدی و رفتی
اوهوم مرگ خاطرات رو منم ترجیح میدم ولی خیلی میترسم
مگه میشد بزارم برم
اگه ارزششو داشته باشه هیچ ترسی نداره!
نه نمیشد
همون دیگه آدم فکر میکنه داره بعد میره دنبالش میبینه هیچ ارزشی نداشته
چیزی نگم بهتره
نه بگو لطفا
من دوست دارم حرفهای شما رو بشنوم
هبوط کردی از بهشت تا به خودش برسی نه بهشتش.
دقیقا احمد دلیل هبوط از بهشت قطعا همین خواهد بود در واقع جایی که او باشد بهشت من است
نداشتیما
من که کور نیستم هستم
من خوب نگاه کردم ولی چیزی از اینکه کدومتون نوشتین نبود
بعدا اومدی نوشتی مگه نه
آره دیگه ،آره
خستت منتظر
آره یادم رفته بود بعدا نوشتم
انگار صد در صد خرج شدی اینبار
هنوز نه ولی دارم تلاش میکنم بفهمم تا چند بلده بشماره
حتما یه حکمتی بوده که در بسته شده
یا به پستت یه دره بسته خورده
برو تو حکمتش رفیق
چه عجب منتظر تو یه کامنت مرتبط با پست گذاشتی
فکر نمیکنم ارزشش رو داشته باشه!
میشه بگی چرا این فکر و کردی؟؟؟؟؟؟
فیلم ژانر وحشت بود ؟؟؟
تو اینطور فکر کردی؟
کجای زندگی رو میدونی که آدما سر دو راهی نمونده باشن؟
حتا مصمم بودن، چیزی جز اجبار داشتن نیست
بالاخره باید "برای همه چیز خواستن از همه چیز گذشت"، این تنها راه کسب اختیار و آزادیه محضه...
این یه اتفاق بزرگ درونیه... که سخته و ساده... اگه روزی ضرورت بی برو برگرد اونو بفهمیم.
به نظر من لذت زندگی درست سر همین دوراهی هاست
و وقتی تونستی تصمیم بگیری که کدوم راه رو بری عذابش شروع میشه
من اگه بودم می رفتم
هر چی بودو پشت همون در جا می ذاشتم و می رفتم
تصمیم نا عاقلانه همینه و فکر میکنم برای مدتی زیباست
بابا اون جا بهشته..
سرگیجه و دلهره نداره که!
حتما اون جا هم کلی کار واسه انجام دادن هست!
قطعا همینطوره
همین اسمش کافیه واسه پا گداشتن رو همه چیزایی که داری و رفتن...
اونجا بهشته...
اسمش مهم نیست
شاید وجود کسی بتونه جهنم رو هم تبدیل به بهشت کنه
میفهممت...
دلم شور میزنه واست من عزیزم ...
نکنه وا بدی بعدش.......
میترسم...
اما از طرفیم میگم تا کی من و تو از عشق فرار کنیم....
سخته ...
سخت تر هم میشه
دلهره ...
حس بد گاهی نتیجه خوب داره
معمولا داره
سلام
هر آهنگی به هر سبکی زیباییه خودشو داره. مرسی که سر زدی رفیق.
الان این کامنت واسه پست من بود؟
حالا چرا دعوا میکنید؟!!!
پس جفتتون باحالید
ممنون
حالا کی منه ؟ ، من کی ام ؟ کی توئه ؟ تو کیه ؟؟!!! اینجا کجاست؟!!
ممنونیم جفتمون
اینجا وبلاگه چسبندگیهای روح ماست
ازش می پرسیدی میاد توی جهنم تو یا نه ، کسی که پا رو بهشت بذاره ، قطعا سزاوار کسی ست که پا روی جهنم میذاره ..
-
تصدقت + تون
مرسی کوریون مرسی کوریون
این و دوست دارم قاب بگیرم و به زندگیم آویزون کنم
من هم اینور درو تجربه کردم هم اون ورشو . از من میشنوی غرق شدن خیلی بهتر از نشستن توی یه ساحل امنه در حالیکه نه تو به کسی تعلق داری نه کسی به تو .
ممنونم الناز این عالی بود
بابا جهنم که حالش بیشتره...
فقط فکر کن غیر مسلمونا همه می رن جهنم
اونوقت تو میشی هم نشین آلبر کامو ، نیچه ، داستایوسکی ،
ریچارد براتیگان و بوکفسکی و خیلی های دیگه
کدوم و ترجیح میدی؟
هرچند می دونم با این نظرم هرچی احساس تو نوشتت بود و خراب می کنم :))
نه خیلی هم این پست مملو از احساس نبود
اتفاقا این هم بد نیست شاید حتی با تو هم بتوانم در جهنم همنشین باشم
خوب همیشه باید برای به دست آوردن چیزی پا گذاشت رو یک سری علایق
اگه رفتی
دیگه به پشت در فکر نکن
فقط به این فکر کن که بهترین کار همین بوده
چه جالب
همه همین نظر و دارن
معلومه همه زیر پا یه عالمه دلخواسته هایشان را گذاشتن
سلام
چه حال میداد در و ببندن و تازه بفهمی گول خوردی.
بهشت خوش بگذره.سلام مارو به حوریه ها ی بهشتی برسون
مگه تو نمیای؟
بیا بابا تعارف نکن همه از خودمونن
بهشت با در قفل با جهنم یکی می شه
شاید شایدم انقدر خوب باشه که نخوای کلید اون در هیچوقت پیدا شه
محشر بود پسر
ثشنگ به تصویر کشیدی احساست را در دل ما.
می گن برای رسیدن به ساحل خوشبختی، باید دلو به دریا زد و از دریاهایمواج گذشت...
می گن برای رسیدن به یه چیزایی باید از یه چیزایی گذشت.
می گن قدر چیزی که داری و بدون.
می گن از مون چیزی که داری لذت ببر و غصه . حسرت از دست داده هارو نخور.
منم می گم، اگه واقعا توی این زمون بهشتی دیدی که روی زمین بنا شده (ولو اینکه فقط ۱ نفر توش باشه) بپر توش.
چون دیگه چنین موقعثتث پیش نمیاد.
هر دورانی توی زنگی یه پایانی داره.
اینم پایان یه دوره تو زندگیت و آغاز شدن یه دوره دیگس پس سعی کن این دوران از دوران قبلی بهتر و افتخار آمیز تر باشه.
میلاد خوشم میاد کامنتای خوبی میزاری
و تمام چیزهایی رو که باید گفتی
و با جمله آخرت قوت قلب دادی
مرسی که هستی
کسی رو دیدم
شبیه تو ، یعنی «من»
و وقتی از در بهشت رفت تو
من گریه کردم و گفتم
حیف شدی!چقد حیف شدی!
...
حالا کی میدونه قبول نکردن دعوت به بهشت بهتر از دنیای خودته؟
و برعکسش!
حساب کتاب نداره!
اگه بهشتش رو دوس داری چرا نمونی!
نه من فکر نمیکنم با رفتن آدم کسی به جز خودش حسرت بخوره
و این هم درسته که دنیا حساب کتاب نداره
این یکی رو هم نظری ندارم!
امروز کلا از اون روزای بی نظریته ؟ یا داری تلافی میکنی امیر خان ؟
حالا که آمده ای و در بی کلیدی بسته شده، دل بسپار به بهشت و آغوشی که به مهر برایت باز شده است...
سلام
این یعنی اجبار
نمیخوام در اجبار تصمیم بگیرم
حق با شما ست.
مرسی سر زدین .
من وبلاگ شما رو دیدم
اونو تو پیوند هام میزارم .
بای
بای
ما کلا مرتبط هستیم با پست با ملت اگه همون ملت بذارن
فدایی داری پسر
خستتم
سالاری
اونقدر دو دلیم که میدونم آخرش میفرستنمون جهنم!
نه اینجوریا که فکر میکنی نیست ولی ممکن با شک و تردبد بهشتی که توش هستی و تبدیل به جهنم کنی
آیا این جهنمی دیگر نیست ؟
بهشتی که تو را مجبور به ماندن کند ! هرگز مباد !
حوصله آدم سر می رود در این بهشت
با این همه چیز های معرکه و تکراری و احمقانه !
فکر میکنی بزار ۲ روز ببرنت اون تو دیگه هیچوقت نمیخوای ازش بیای بیرو
آدم با کسی که دوستش داره باشه
تو جهنم هم هست باشه
چی بگم والا من که موندم توش
حس غریبیست....
دو گزینه "رسیدن یه یک هدف عالی - سکون" و "دست و پا زدن برای رسیدنهای بعد - تحرک"
نمیدانم کدام مربع را پرخواهم کرد الآن...
سکون رو من ترجیح میدم
کلا از حرکت زیاد خوشم نمیاد
نکته عجیبیه که مغز نخودی من درکش نمیکنه!!
از هر کی میپرسی خب... پس چرا گلایه میکردی؟
جواب میده: نه! من که اصلن ناراحت نیستم.
متوجه منظورت نشدم
Nakheiram
Alan ke birooni migi shayad vojoode yeki jahanamo behesht kone
in harfa shoaaaaaaaaaarie
man ke mikham beram behesht
biaaaaaaa toam
khosh migzare :D
اوووووووووووووووووووووه بهشت بیام که با تو باشم؟
خوشبحالتون جواب کامنت همه رو داده به جز من....
اگه بعد از این کامنت جوابم رو بدی حالت رو میگیرم ((من))....................(این نقطه ها همش فحش بود از اونایی که خودت میدونی)
........................................................................
........................................................................
........................................................................
Babaw asan hamin esmesham goooooooool zanake
beheeeeeeeeeesht
man midoooooonam miai :D
آره میام
فوق العاده ... یعنی واسه اولین بار نه تنها دلم واسه اینجا تنگ نشد که تازه حوصله اینجا رو هم نداشتم
خوبه...
راستی سلام ... مرسی شما خوبی ؟
بزن بشکون اون تیکه چوبو اگه دلت پشتش جا مونده ... بد دردیه این گیر کردن بین ۲ تا راه ... بین موندن و رفتن ....
در این دو راهی راه سوم را انتخاب میکنیم.
خدا را مجالی نیست از جای ما...
بهتر است خود بلیطمان را از گیشه برداریم
بلیط بهشتی ها قبلا رزرو شده
پس به دنبال بهترین مکان جهنم باش
برای همه مان بهتر است!
حالا مطمئن شدم که میتونم همنشین تو باشم تو جهنم.
... فک میکنم اگر تناقض به این عمیقی وجود داشته باشه ..باید درنگ کرد!
درنگ کردم!
تردیدها دشمن ماهستند کاش تردید نمیکردی
کاش میشد تردید نکرد...