چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

...

لایه های پوستم از درون باز میشود،بی مهابا فریاد میزنم و با فشار فریادهایم تمام عقده هایم مثل کرم از تناسلی ترین آلت بدنم بیرون میریزد، تمام کرمها شکمهایشان بر آمده...باردارند انگار... شکمهایشان را میشکافم از وسط و تمام تخمها را با ولع میبلعم. آه... هر چه نگاه میکنم تمامم شده سیاه چاله...سیاه چاله هایم خود نمایی میکنند....انحناهای روحم زاویه دار شده، شکسته.تمام روحم  بین خطوط زاویه دار محبوس شده است....تمام شکست هایم را ساز کوبه ای کردم.باید با روحم بنوازم، با صدای بلند مینوازم...ساز کوبه ای را میشکنم.تمام احساساتم قطع نخاع شده است.میسوزانم خود را...بدون اینکه خاکسترم را در باد رها کنم.حتی از خاکسترهایم هم کرم های عقده باردار خواهند شد!

صدای لالایی مادر نمی آید....


نوشته شده توسط تو

نظرات 57 + ارسال نظر
هیس یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:47 ب.ظ http://l-liss.blogsky.com

روحم هذلولی شده برای خودش
سلام

هندسه درد...

فرناز دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:20 ق.ظ http://www.charkhrisak.blogfa.com

چقدر ذهنت شلوغ " تو " ...
این پوسته رو بشکاف و از درون ش خودت رو پیدا کن !
کرمی نیست . این افکار توئه از نظر من ./

افکار کرمی...

هومن دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:48 ق.ظ http://thick-fog.blogfa.com

هنوز زنده ماندی؟

اوهوم...

صخره بلند دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:24 ق.ظ http://lalehshahri.blogfa.com/

کمککککککککککک!!!!!!!!!!!!!

فریاد رسی نیست...

من خودم نیستم... دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:35 ق.ظ http://ryuk.blogfa.com

آیکون دست زدن و رقص و خوشحالی که یه پست بلند به این خوبی زدین
باز هم: خیلی عالی بود

مرسی که ما رو میخونی...

دیوانه دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:25 ق.ظ http://divanekhane.blogsky.com

کمی بیشتر به خاکستر سوخته این " خود " نگاه کن شاید درون این کرمهای عقده باردار ققنوسی ققنوسی سر براورد.

کلاغ شاید اما ققنوسی نیست...

MisspInk دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:01 ق.ظ

چه قدر سخت بوود ...

مهم نیست...میوه های ملین بخور...یا کمی روغن زیتون...

اختر دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:39 ق.ظ http://www.chitaaa.blogfa.com

خانوم اجازه، ما عاشق شوما شدیم

مرسی اختر...

حسام دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:50 ق.ظ http://www.notefalse.blogfa.com

ازسر دسته سیم رو بگیر و کوک کن.../
تا برسی به ته عدم در سینوسی ترین عمود عالم.../

من در کسینوس عالم گیرم...

فرداد دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:25 ق.ظ http://ghabe7.blogsky.com

بابا به اون کرمای بیچاره چیکار داشتی...بیچاره ها حالا بگن باباب بچه شون کیه؟بگن یه آدمیزاد؟!!!!باباشون میکشدشون...آخه اوناهم دید خوبی رو آدما ندارن...ولی تو باکیت نباشه اگه دادشون اومدن سراغت خودم ردشون میکنم...رفاقت برای این روزاست...
مادرا دیگه لالایی بلد نیستن که بخونن

اگر هم بلد بود نخوند...
مرسی از همراهیت فرداد عزیز...

یاسین دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:31 ق.ظ http://www.sooryas.blogsky.com

و صدای لالایی مادر خیلی وقت است نمی آید...
وقتی روحم حتی با من غریبی می کند...

از اول هم نمیومد صداش..اصلا صدایی نبود...

ستایش دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:18 ب.ظ http://www.baran8904.blogfa.com

ای بابا چرا اینجوری نوشتی
دلم غم گرفت

غمت مباد ستایش...

شازده کوچولو دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:33 ب.ظ http://lepetitprince.blogsky.com/

در باب نوشته ات سخنی ندارم.
غرض عرض سلام بود و گفتن اینکه عاشق موسیقی وبلاگتم. روزهای زیادی روا با این آهنگ گریه کردم!

الانم گریه کن...
خودت رو خالی کن...
مرسی که هستی...

خاتون دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:34 ب.ظ http://ghadamhayelarzan.blogfa.com

مرز مرگ و زندگی، وجود و عدم

مرگ...عدم...

جوینده ی حقیقت دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:01 ب.ظ http://www.7rozane.blogfa.com

این پوسته رو بشکاف تا خود واقعیت را بیابی و بدونی برای چی زندگی میکنی و هدفت چیه

شکافتم...دیدی که چی شد...

منتظر دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:06 ب.ظ

چندشم شد آخه / از کرمها متنفرم / دس خودم نیست




خستت منتظر

بیخیال...خسته نباشی منتظر...

الناز دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:27 ب.ظ http://www.barangoone.blogfa.com

چه کردی با خودت ؟ موندی تا بگندی و کرم بذاری ؟

حالا بی مهابا خودتو بسوزون شاید خاکسترت روی دستای باد کمی آرامش گرفت ...

چه کردند با من...؟حوصله باد رو ندارم الناز...

روشا دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:39 ب.ظ http://iron-pixell.persianblog.ir/

وقتی مادری نیست لالایی هم نیست ،

مادری هست و لالایی نیست...

مست ی عزیز دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:54 ب.ظ http://dear-drunk.blogspot.com

حوصلـــْــتو ندارم هیچ !

میفهمم...

علیرضا (‌دلقک ) دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:09 ب.ظ http://www.clllown.blogfa.com

می خواهی چه بگویم . . . وقتی شکمم را شکافتی و تمامه درونم را بلعیدی . . .؟

مرسی که این پست رو فهمیدی علیرضا...

ایران دخت دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:24 ب.ظ http://iran2kht.persianblog.ir

سلام خوبید شماها؟؟؟

علیک...مرسی...لابد خوبیم...

absolution دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:32 ب.ظ http://www.absolution.blogsky.com

شکی نیست...
دیوانه ایم!!
مانده هرچه در عالم عقلانی برایمان به مانند عقده هایی!!
هرچه گفتی تنها برای ما شاید هیشگی ست...
برای آنها شاید عجیب...
هرچه کنی!!
هرچه بخوابی...
صدای لالایی مادر نخواهد آمد!!
عادت...

به بی صدایی مادر عادت کردیم...خسیس است مادر انگار برای خرج صدایش...

آغازی دیگر دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:52 ب.ظ http://start2.blogsky.com

چه خوب احساست را نوشتی

چه سخت نوشتم...

فرشاد دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:38 ب.ظ

خب یکم کلاسیکو چاشنی کارت کن

من فقط لت و پار میکنم...
کلاسیکو رو میزارم در کوزه آبش رو بخورن جماعت...

pastel دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:39 ب.ظ http://hb-20.blogfa.com

من آویزانم
از تنها ریسمان هزار گره خورده ام
و چیزی دارد آرام آرام
در لایه های ذهنم نفوذ میکند
ومانند
موریانه ای
ذرات هستی ام را می کاهد!

آخه لامصب نمیکاهه...
کامنت خوبی بود مرسی...

wrong دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:48 ب.ظ http://wrong.blogsky.com

من ایندفعه هیچی متوجه منظورت نشدم

بیخیال...خودت چطوری...؟

عاطفه دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:54 ب.ظ http://www.ateeat.persianblog.ir

به قول خودت خوشمان امد!

خوبه که خوشت اومده...

حسین رها دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:08 ب.ظ http://www.sabz-raha1.blogsky.com

چه روحیاتی داری تو!

چه دیر فهمیدی این چه را...

احمد دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:56 ب.ظ http://liberty01.blogsky.com

انگار مثل کافکا مسخ شده‌ای رفیق...
حالاست که به درون همه چیز بروی و با همه چیز یکی شوی... مثل هدایت.

من مثل ندارم احمد...مثل خودم هستم همیشه...

کولی دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:36 ب.ظ http://innocentgypsy.blogfa.com/

حس به گا رفتن ادم تقویت میشه!

به گا رفتیم قبلا...مگر اینکه بخوایم به گا گا بریم...

کولی دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:42 ب.ظ http://innocentgypsy.blogfa.com/

نیمه های زیرینی که از من میبینی همه پوشالی اند ! نگاه کن همه از درد خاکستر شده اند . دیگر چیزی از تخم معنی ندارد ! فقط نوای ناکوک می اید

تخم همیشه پر مغز هست برای من...پر معنا...

بهار دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:49 ب.ظ http://zendanebihesar.blogsky.com

صدای لالایی مادر سالهاست نمی آید

صدای لالایی مادر هرگز نیامده...

دختر حوا سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:06 ق.ظ http://dokhtaretanhaehava.persianblog.ir/

تمام احساست قطع نخاع نشده اگه شده بود به این خوبی از احوالت آگاه نبودی

با حسم نوشتم...با احساسم کاری نداشتم...

pink(ساحل) سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:18 ق.ظ http://www.together.blogsky.com

یکمی قسمت کرمش یه جورایی بود
بقیش عالی بود

البته کرم زیاد داشت...بابت بقیش ممنون... :)

طیبه سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:20 ق.ظ http://closefreind.blogfa.com

از حرف های من ات زیاد خوشم نمیاد اما تو ات خوب میگه...این کاراشو من قبلا مینوشتم همینطوری...نوشتنش دردی داره اما با لذت .خالی میکنه .......میخونمت چندوقتیه

یا هر دو یا هیچ کس... :)
مرسی که میخونی ما رو با لذت...
همینجوری ادامه بده به خوندنت...

نیکو سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:02 ق.ظ http://www.nikoosh.blogfa.com

هجوم بی خبری و دلتنگی که روی سر هوار میشه تمام کرمها شادمانی خواهند کرد .

در کجای شما این کرمها شادمانی خواهند کرد...؟؟

من او را دوست داشتم سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:35 ق.ظ http://wild-oriental.blogsky.com

این پست ها چیه واقعا؟؟!
با جفتتونم ها!
من منتظرم یه پستی از قرار جمعه تون ببینم. بگین چه خبر بود و چی شد و از این حرفها. این کرمها و تخمها و اینا چیه؟
اون یکی هم که میخواد از خودش بذاره بره. واقعا چه وضعیه؟

تو خودت رو ناراحت نکن...
اگه میومدی میفهمیدی چه خبره... :)

فاطمه سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:11 ق.ظ http://www. theater-caterpillar.blogfa.com

فریـــــــــــــــــــاد

اما آهسته...

no name سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:35 ق.ظ http://listen2me.blogfa.com

سیاه سیاه بود
مثل این روزهای من!
.
.
.

سیاه بود...سیاه سیاه سیاه...

دختر مردابی سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:29 ق.ظ http://dokhtaremordabi.blogsky.com

مسخ شده ای انگار ...
یا شاید این روزها رنگ و بوی کافکا داری...

و سلام

کافکا نچ...
علیک...

حافظ سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:56 ب.ظ http://haafez.net

و من زسیت شناس هستم

پس بیا...

منتظر سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:57 ب.ظ http://www.2561367.blogfa.com

آقا شده شوما یه چی رو بفهمی و از فهمیدن اون چیز لذت ببری / اونم چن روز

یعنی چی...؟

بی سرزمین تر از باد سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:16 ب.ظ http://bisarzamintarazbad.blogsky.com/

محیطی پر از سیاه چاله های محاط بر سیاه چاله ای محیط شده...

درگیری عظیم با سیاه چاله ها...

سیگاری سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:20 ب.ظ http://30gari.blogsky.com

چه روحی ۳بعدی داری تو!

امان از روحی که مرده باشد ٫ مثل من(سیگاری)!

وقتی می گویی احساست قطع نخاع شده.... یعنی هنوز نشده ٫ یعنی هنوز حس می کنی ٫ که احساسی هست! باور کن.

قدر بدون رفیق! قدر بدون...

قدر چی رو...؟؟؟

شاهین سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:36 ب.ظ http://ruzanehayeman.blogsky.com

نابسامان می زند اوضاع...چند روز پیش شنیدم بعضی شته ها هم حامله به دنیا می آیند....تعجب ندارد...همه این روز ها می زایند زیر زندگی

این حاملگی شته ها جور خاصیه...

فرخ سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:46 ب.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

سلام تشبیهاتت فوق العاده بود . . . اما مشمئزکننده نوشتی!!
کرم و دریدن شکم کرمها و ... تو رو خدا هوای ما رو بیشتر داشته باش!!

چشم...

کولی سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:51 ب.ظ

خب اگه معنی نداشت که ادم چی جوری میتونه بگه به تخمم! در اون حالت کههیچ امیدی نیست البته خب نه برای شما میشه گفت بیمعنیه !

مطمئنی...؟؟؟

محمد حسین امینیان سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:52 ب.ظ http://www.ers.persianblog.ir

خوبه منم یه چند تا کرم تو روحم افتاده که دارن روحمو میخورن!...

محمد حسین امینیان امین باش برای کرمهایی که توی روحتن...

قد ِ آغوش ِ خودم سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:16 ب.ظ http://www.aghusheman.blogfa.com

این یعنی چی...
اصلا منظور این شکلکا رو نمیفهمم...

فرشته چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:14 ق.ظ

بوی نا میاید...

بوی نا هم می آید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد