چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

دل نسوز

من معمولا دلم برای کسی نمیسوزه...خیلیم حوصله دلسوزی ندارم...

اصلا هم برام مهم نیست که تو اون سر دنیا چندین نفر ناجوانمرادانه کشته شن  یا تو همین نزدیکیا توی همین کشور...همین همسایه دیوار به دیوارمون داره  توی سختی و بدبختی جون میده...

من فقط گاهی دلم برای اون  قورباغه که توی کودکیم زیر پام له کردم میسوزه...


نوشته شده توسط تو



نظرات 72 + ارسال نظر
فرخ یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:08 ب.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

. . . و من میدونم که تحت تاثیر شرایطی جوگیر شدی و داری اینو میگی!
کسی که دلش برای یه قورباغه میسوزه
برای همنوعانش بیشتر دچار حس دلسوزی خواهد شد

و تو نمیدونی فرخ...

مثل هیچکس یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:14 ب.ظ http://www.paaeez.blogsky.com

این دل سنگی ناز هم قابل ستایشه
البته نه اون ستایش ها..

این حست رو خوب درک میکنم.

درک کن...

احمد یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:19 ب.ظ http://liberty01.blogsky.com

چه پارادوکسی...
آنتنت قویه رفیق فقط یکم بچرخونش!!

چشم... :)

دلارام یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:23 ب.ظ http://delaram360.blogsky.com

حالا خوبه دلت برای اون میسوزه...

ولی دل من برای هر کسی که مورد ظلم قرار می گیره می سوزه

نسوزه...بیخیالشون شو...

ستایش یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:29 ب.ظ

مامانم همیشه میگه دلت برای کسی نسوزه چون سرت میاد
ولی این صحبتا اصلا بهت نمیاد.بیخود هم ادای ادم بدارو درنیار

بس که قیافم جذابه... :))

sadeh.forever یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:38 ب.ظ http://sadeh-forever.blogfa.com


شما به سرعت بنز سنگ دل تشریف دارید

اما خودم فک میکردم در حد پیکان ۵۸ باشم... :)
و به نظرم این سنگدلی نیست...

مرجان یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:24 ب.ظ http://www.radepayekhis.mihanblog.com

می دونی چیه؟ من فکر می کنم این نهایت دلسوزیه!
نه بخاطر اون قورباغه بلکه بخاطر اینکه تصمیم گرفتی دیگه دل نسوزونی!
انگار قبلاْ از دلسوز بودن ضربه خورده باشی!

اصلا اصلا اصلا دلم نمیخواد به ریشه این دل نسوزی فک کنم...

نگار یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:08 ب.ظ http://omidbeazadi.blogfa.com

چرا قراره م۳ همه بیخیال شی؟!واسه چی همه میان و به جای کمک ماتم میگیرن!؟واسه چی همه خاموشن و ۲ ۱ مشت نوشته خلاصه میشن!؟شدیم یه مشت نوشته ی ساکن بدردنخور که گاهی دلمون میسوزه....امان از روح من که تشنه ی آتشین شدن است.....

بی رگم انگار...بی غیرت...و اصلا این به نظرم بد نیست...

7ah!d یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:28 ب.ظ http://karenina.blogfa.com

منم واسه اون گنجیشکی که کشتم و خاکش کردم! بقیه به تخمم!

البت دلم به حال خودم کبابه

میدونم تو هم اینکاره ای...:)

یکدانه ی سرزمین ذهن ها یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:19 ب.ظ http://fahimeh1359.blogfa.com

شما به اندازه هرکس برایش ارزش قائل میشی. نه بیشتر .به نظر من این خیلی خوبه.
راستی اون نیشخند نبود لبخند بود.
موفق باشید.

من برای هر کس اندازه ای که دلم بخواد ارزش قائل میشم...

مرسی...

علیرضا (‌دلقک ) یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:41 ب.ظ http://www.clllown.blogfa.com

قاتل..../

آدم قاتل باشه بهتر از این هست که دلقک باشه... :))

کیانا یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:42 ب.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

بیچاره اون قورباغه آخه چطوری دلت اومد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ولی من فک نمیکنم کسی که دلش واسه بقیه نمیسوزه سنگدل چون هرکس دلایل خودشو داره
اما بازم بیچاره اون قورباغه

اوهوم...بیچاره...

من خودم نیستم... یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:56 ب.ظ

درک ت نمیکنم!

میدونم...

Warrior یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:45 ب.ظ http://indiebarfly.blogspot.com

راست میگی
منم بعضی‌وقت‌ها همینطورم

اصولاً انسان صحنه‌هایی که خودش توش شرکت داشته رو بیشتر درک می‌کنه

من خیلی از صحنه هایی رو هم که خودم توش شرکت میکنم درک نمیکنم...

پیمان یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:55 ب.ظ http://payan-rah.blogfa.com

بزن...خوبه...همین جوری ادامه بده...

سسک یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:47 ب.ظ

سلام
آدرس جدید : rooospiyebakere.blogfa.com
از این به بعد در صورت فیلترینگ یک عدد به انتهای آدرس اضافه میشه ... (پیشگیری بهتر از درمان است !!!!!!)

کلا نمیشه مرض نگیری... :))

pink(ساحل) دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:32 ق.ظ http://www.together.blogsky.com

قورباغه..
حیوونی...گناهی...
شاید حق با توئه ارزش حیونا بیشتر از ما حیونایی آدم نما باشه !

نه بابا...اصلا ربطی به ارزش نداشت پینک عزیز...

یاسین دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:53 ق.ظ http://www.sooryas.blogsky.com

متنفرم از هرآنکس که به قصد دلسوزی کاری برای کسی می کند...

باش ..ما هم پشتتیم... :)

no name دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:04 ق.ظ http://listen2me.blogfa.com

انگار با همون دل سوزی واسه غورباقه دلت در مقابل سوختن واکسینه شده باشه!
.
.
.

نه...آخه واسه اونم تازگیا داره میسوزه گاهی...

هومن دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:34 ق.ظ http://thick-fog.blogfa.com

تنها دلم واسه مادرم میسوزه...

مادر....!!!!!!!!!!!!!!!!!۱

مداد گلی دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:20 ق.ظ http://dar2dar.blogsky.com

بزرگ بود؟ یعنی می شد که برایش فکر کنیم زن و بچه داشته یک جایی... یا فقط باید برای خودش دل سوزاند؟

من دوباره می نویسم. توی جای جدیدم. تو.

متوسط بود...
از خانوادش خبر ندارم...

MisspInk دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:26 ق.ظ

دوووووروووووغ نگوووووو

بهت یه ذره هم نمیومد این طوری باشی !!!!

چمیدونم والا...

آهوی وحشی دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:32 ق.ظ http://lady-in-red.blogsky.com/

دلم میسوزه زمانیکه تنها با خودم حرف میزنم ...

میتونی گاهی هم بیای در گوش من حرف بزنی...

حسام دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:56 ق.ظ http://www.notefalse.blogfa.com

بچه ها شوخی شوخی قورباغه ها را با سنگ می زدند و قورباغه ها جدی جدی می مردند .../

و این جمله تکراری...

مینایی از جنس مینا دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:57 ق.ظ http://enamel23.bl0gfa.om

منم همینطورم.اما هیچوقت جرئت نکردم اینو بلند بلند بگم.ادم خر و جسوریم اما نمیدونم چرا هیچوقت جرئت نکردم...

جرات کن...نهایتش اینه که آدما نظرشون راجع به تو عوض میشه...که خیلیم مهم نیست...

فرشته دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:06 ب.ظ http://earthangel.blogfa.com

همینکه هنوز دل داری خوبه

آها...

دیوانه دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:08 ب.ظ http://divanekhane.blogsky.com

دلسوزی کار ادمایی هست که فکر می کنن کاری از دستشون بر نمیاد
شاید

تو همیشه خوب میفهمی دیوانه...

پسری از پایین شهر دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:33 ب.ظ http://www.bakht-bargashte.blogfa.com

سلام
مهم اینه که دلت میسوزه.هنوز کاملا سنگ نشدی.
ولی من دلم میسوزه برا اون جوونایی که جونشون رو میزان کف دستشون تا ما تو رفاه و ازادی زندگی کنیم.راحت باشیم.

اصلا دلم سنگ نیست...فقط نمیسوزه...حتی واسه جوونایی که تو گفتی...

کافر مسلمان دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:07 ب.ظ http://www.kafaremosalman.blogfa.com

این قانون زندگیه...
انگار...
که هر چی...
بزرگتر می شویم...
باید...
سنگدل تر شویم...
کاش همیشه...
بچه می موندیم...

نه خداییش...حوصله اون بچگی مزخرف رو ندارم اصلا...

مینا دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:34 ب.ظ http://namekhaneman.blogfa.com/

من از همه بیشتر دلم برای خودم میسوزه

پس یه کاری بکن...

کولی دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:14 ب.ظ http://innocentgypsy.blogfa.com

و این اصلا ربطی به سنگدلی نداره...

آره...دقیقاْ...

میلاد دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:54 ب.ظ http://chashmanekhamush.blog sky.com

چون باهات راهتم رک میگم:
خیلی مسخرس!

ما کی با هم راحت شدیم...؟؟؟؟؟!!!

مهرنوش دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:08 ب.ظ

توی عزیزم دلم گرفته...بد جوری هم گرفته از همه و همه و همه
(کامنت نیست)

فرناز دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:27 ب.ظ http://www.charkhrisak.blogfa.com

هیچ وقت دلت برای کسی نسوزه ...
آدم ها فراموش کارند ./

مگه اونایی که دلشون واسه کسی میسوزه دلشون میخواد طرفشون همیشه دلسوزی اونا یادشون بمونه...چه چیز عجیبی گفتی فرناز...

مهشید دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:18 ب.ظ http://mahshidmohamadi.blogfa.com/

سلام من و توی عزیز
برگشتم و خواندمتان...

خوبه که برگشتی...بخوان و وفادار بمان... :))

مهشید دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:20 ب.ظ http://mahshidmohamadi.blogfa.com/

اینم عقیده ایه اما اگه همه مثل تو فکر می کردن دنیا از این چیزی که هست نکبتی تر بود!

آهان...دقیقا همینجاست اشتباهت...اگه همه اینجوری بودن دنیا توی یه تعادل محض بود...

الهه دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:40 ب.ظ http://taksetare99.blogfa.com

سلام
من معمولا دلم واسه کسی نمی سوزه

اما نمیدونم چرا الان دارم گریه میکنم
نمیدونم

چرا گریه...؟؟؟!!!!

نگار دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:45 ب.ظ http://omidbeazadi.blogfa.com

چرا بد نیست؟!

چون اینجوری آرامش بیشتری دارم...و خودم رو همیشه ترجیح میدم...

ثنائی فر دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:39 ب.ظ http://www.sanae.blogfa.com

به کجا چنین شتابان بچه جان ؟
برای خودت چی دلت میسوزه ؟
برای خودمون چی دلت نمی سوزه که به خاطر خطای آدم و حوا جان محترمه مکرمه از کجا به کجا اخراج شدیم و ...
برای سرمایه به باد رفته آدم ها چی ؟
راستی دلت برای خدا هم نمی سوزه که داره قدم به قدم باهامون تو کوچه معرفت راه میاد و قراره با من جان و خیلی های دیگه به تفاهم برسه ؟
خوبی ؟
اصلاْ به این موضوع فکر نکن و یک ماه دیگه یه پست دیگه با این موضوع بزار نتیجه جالب خواهد بود امتحان کن ؟

ثنایی فر جواب همه اینا یک کلمه است...نه.
اصلا به من چه که آدم و حوا چه اشتباهی کردن...اصلا به من چه که سرمایه آدمها به باد رفته...اصلا خدا مگه دلسوزی داره...؟
خوبم ثنایی عزیز...خیلی خوبم...

مجتبی سه‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:52 ق.ظ http://www.khoshbash.blogsky.com

جرم قورباغه ها این است که فحش می دهند: قوررررررمساق!

مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییی مجتبی...
بسی حال کردم...

فرداد سه‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:48 ق.ظ http://ghabe7.blogsky.com

گاهی وقتا اون قورباغه مهمترهمنم از دلسوزی زیاد خوشم نمیاد.یه جورایی رفع تکلیفه...
راستی تازه گیا خوب نقطه و علامت تعجب و غیرهحواله ما می دی...
لوطی یه چندتایی از اون خوباش مهمونم کن....چلوکباب پیشکش.

اوهوم...
وقتی نمیخوام کامنت بیراه بزارم از اونا حواله میدم...راستش رو بخوای واست احترام قائلم...از اون خوباش هم چشم...البته اون خوبا پست خوب هم میطلبه... :))
توی این مقطع زمانی ترجیح میدم همون چلوکباب مهمونت کنم.. :)

خاتون سه‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:36 ق.ظ http://ghadamhayelarzan.blogfa.com

آخی نازی
بهت نمی اومد اینقدر نامهربون باشی

خصیصه اخلاقیه...حتی به تو هم میاد...به اون قیافه سنگین و با وقارت...

سارا سه‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:42 ق.ظ http://srasara.blogfa.com

دل نسوز مهربون

آره...این رو قبول دارم...دل نسوزه مهربونم...و این دوتا هیچ ربطی به هم ندارن...خوب فهمیدی...

علی سه‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:50 ب.ظ http://dehati.blogfa.com/

بابا جلاد
خوشم میاد که داری از افعال معکوس استفاده می کنی
بهت نمیاد اینقدر قصی القلب باشی دخترم

پدر مگه هر کی دلسوزی نکنه قصی القلبه...؟؟؟؟!!!!

paeiz سه‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:16 ب.ظ http://www.pelk-e-nime-baz.blogfa.com

عجب تضادی!

عجب پدر سوخته ای هستم من... :)))

paeiz سه‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:17 ب.ظ http://www.pelk-e-nime-baz.blogfa.com

میتونم لینکت کنم؟

خواهش میکنیم...لطف دارید...

آنشرلی سه‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:29 ب.ظ http://cupid89.blogfa.com/



من چرا اصلا دلم نمی سوزه

عذاب وجدان هم ندارم

بنزین میریختیم تا غورباقه هه
بعد آتیش میزدیم
بعد هم می خندیدیم
آهش گردنمون و گمونم بگیره

چه جنایتها که نکردیم

واسه خودمون یه پا لباس شخصی بودیم

خوبه دیگه...وحشیای خوبی بودیم انگار...

رضا پاسبان سه‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:39 ب.ظ http://www.adwolf.blogfa.com

به روزم

کی به شبی..؟اون موقع خبرم کن... :)
میام...

فرشاد سه‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:40 ب.ظ http://www.tir-khaneh.blogsky.com

ارزش انسان به از قورباغه است...

اصلا چرا ارزشاشون رو با هم مقایسه کردی...؟

یک بی شعورِ فهیم سه‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:43 ب.ظ http://apercipientbrutish.blogsky.com/

منم الان دلم سوخت واسه ش !‌ قورباغه ی بخت برگشته .

تو چرا دلت سوخت...؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد