چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

به جان خودم نمیخواستم پستم از این خزو خیلا بشه,اما شد دیگه

گاهی از مهربونی ((من)) نسبت به خودم مبهوت میشم,گاهیم مستاصل میشم,گاهیم گریم میگیره...

امشب از اون شبایی بود که از شدت مهربونیش اشک ریختم...


پینوشت:خیلی خره و خوشم میاد ازش...


نوشته شده توسط تو