چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

تمام تلاشم رو کردم که این کار رو نکنم اما انگار نمیشه

هر روز مطمئن تر میشم که باید کلا قید آدما رو بزنم و خودم رو از بینشون بکشم بیرون و دلم میخواد تا اونجا که امکان داره آهسته و آروم و بی سر و صدا این کارو بکنم که خودشون هم متوجه نشن...



نوشته شده توسط تو