بعضی وقتا دلم می خواد مثل شکر توی چایی حل می شدم و خوراک نون پنیر صبحانه ی مردی بشم که می خواد بره سر کار
نوشته شده توسط من
اما من دلم میخواد اون پنیره باشم!
خوب تو اون پنیره باش
حالا چرا جنس ذکور آخه ؟ آدم قعطیه ؟
در این مسآله بله قطعیت داره
آخه . . . عاشق اون لقمه آخریشم که قورت میدی بالا. . . . . . .
نه لقمه آخر و دوست ندارم چون آخرین لقمه شروع یک روز سخت رو در پیش داره
من دلم میخواد میخواد آب اون سماوری باشم که داره غل غل میکنه که مردی بیاد و چایی بخوره.
بپا اون مردک رو نسوزونی
me too...
so you too
سال نو مبارکمن دوس داشتم کلا نیست می شدم یعنی اینجوری که بعد مرگم روحم ام از بین می رفت
به به سال نو شمام مبارک نمیشه که آدم کلا نیست شه . میشه؟
چه حس عجیبی!!!!حالا اگه خانوم باشه قبول نیس؟
خیلینچ حتما باید من در چای صبحانه ی یک آقا حل بشم. البته شما اگه بخوای میتونی شکر چای خانومام باشی
ای جان من !
ای جان تو !
مفید و مختصر[گل]از آشناییت خوشوقتم...هم نوع
بلبل مرسی
نوشیده شدن هم تجربه ای است برای خودش اما تلخی اش به زمانی است که تمام می شویو سلام سال نو مبارک
چیزی که تمامی ندارد قطعا شروع هم نداشته . پس این تلخی لازمه ی بودن است
خوارمادر توهمو به هم پیوند دادیا
شنیدم خوار مادر تو هم به هم پیوند خورده
بعضی وقتا خانمها با بعضی از حرفها غرور مردانه خاصی برای مردا ایجاد میکنن که لازمه وجودشونه تا مردتر بشن....درگوشی:اینم از همون نوع حرفاست...خیلی حال کردم....
الان برای تو غرور ایجاد کردم فرداد؟خوبه که به حال آمدی البته اگه خواستی اینو یواش بخون
سال و دهه ی جدید مبارک پنیر ِ اول سال
پنیر؟سال نو شومام موبارک
شبیه نوشته های تو بود
گاهی من و تو شبیه هم میشوند
اما من میخوام اون چایی داغ باشم که از داغیش لبهای مرد بسوزه!
میدونی اون سوزش لب از داغی چایی میتونه لذت بخش باشه ؟
خب تو و زورو
باشه من و زورو
برای من نه...ولی حتما برای اونی که بهش گفتی غرور شیرینی ایجاد کرده...
یادت باشه که نوشته های من هیچ مخاطب خاصی ندارد
چه حس جالبی بود لبخند رو به لبم نشاند...
خوبه ...
مثل شکر،شیرین شو.واسه مردی که شب از سر کار برمیگرده خونه...
خییییییییییییییییییییییییییلییییییییی کامنته خوبی بود حسین
بله خبرا چه زود میرسه ؟ اما منظورم خوار مادر توهم بود ت و و رو با فتحه بخون
متوجه شدم شما چی گفتی و از همون اول با فتحه خوندمش
بعدشم اسهالی باشه و ...
اییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
چرا دوست عزیزم؟بخاطر غیبیت طولانیم معذرت میخوام...بسیار گرفتارم!!
دوست ندارم غیبت هاتو . امیدوارم که خوب باشی
من کو؟؟؟
من اینجااااااااااااااااست
منظورم منیه که بودش...
ایناهاششششششششم
به قول خودت شکرک نزنی جوون
نه چای داغه توش حل میشم
جنسیت مطرحه؟
در مورد من و در اینجا بله
از شانس توئه خوراک زن حامله ی ویاردار میشی که دو دقیقه بعدش گلاب به روت میکنه .
نه الناز جان من میدونم شکر تو چاییه کی بشم بعدشم من فکر نمیکنم انقدرم آدمه بد شانسی باشمااااااااا
جالب بود
مرسی رسول
سلام دوست خوبم به روزم و منتظر حضور سبزت
اونوقت فکر می کنی اون مرده این چایی شیرینرو بخوره بعدش می ره سر کار؟
اوه اوه به اینش فکر نکرده بودم
چه تعبیر دلنشینی...
اوهوم
عزیزم من هم دوست ندارم!اما مجبورم!!
باشه اشکالی نداره
سلام!
سلام خوش اومدی؟
من اولین باره اومدما! چرا نمیشه واسه پست های قبلی کامنت گذاشت...؟!چرا شب تابستانی سگی؟!!خیلی سوال کردم؟!
چون نویسنده ی اون پستا دلش نمیخواد واسش کسی نظر بذاره .همه این سوال و کردن . شب تابستانیه سگی و میگم
سلام....
سلام به روی ماهت حسین
جدیدا شما ها چهئ جمله هایی می گین هااااااااااااااااا
چه جمله هایی؟
خیلی جالب بود.
حالا هر وقت که دارم چای شیرین می خورم یاد تو می افتم فرهاد!
ولی این جواب من نشدا! خب بگید کلا به همه جواب ندادیم!
و بعد برسی به تک تک سلول هایش...
ولی من دوس داشتم خوراک یه خانم خوشگل و لوند می شدم.
خیلی هیزی آلن
تو اون مرد رو گیر بیار با من که بشم شکر چائیش!
اما من دلم میخواد اون پنیره باشم!
خوب تو اون پنیره باش
حالا چرا جنس ذکور آخه ؟
آدم قعطیه ؟
در این مسآله بله قطعیت داره
آخه . . . عاشق اون لقمه آخریشم که قورت میدی بالا. . . . . . .
نه لقمه آخر و دوست ندارم چون آخرین لقمه شروع یک روز سخت رو در پیش داره
من دلم میخواد میخواد آب اون سماوری باشم که داره غل غل میکنه که مردی بیاد و چایی بخوره.
بپا اون مردک رو نسوزونی
me too...
so you too
سال نو مبارک
من دوس داشتم کلا نیست می شدم یعنی اینجوری که بعد مرگم روحم ام از بین می رفت
به به سال نو شمام مبارک
نمیشه که آدم کلا نیست شه . میشه؟
چه حس عجیبی!!!!
حالا اگه خانوم باشه قبول نیس؟
خیلی
نچ حتما باید من در چای صبحانه ی یک آقا حل بشم. البته شما اگه بخوای میتونی شکر چای خانومام باشی
ای جان من !
ای جان تو !
مفید و مختصر
[گل]از آشناییت خوشوقتم...هم نوع
بلبل
مرسی
نوشیده شدن هم تجربه ای است برای خودش
اما تلخی اش به زمانی است که تمام می شوی
و سلام
سال نو مبارک
چیزی که تمامی ندارد قطعا شروع هم نداشته . پس این تلخی لازمه ی بودن است
خوارمادر توهمو به هم پیوند دادیا
شنیدم خوار مادر تو هم به هم پیوند خورده
بعضی وقتا خانمها با بعضی از حرفها غرور مردانه خاصی برای مردا ایجاد میکنن که لازمه وجودشونه تا مردتر بشن....
درگوشی:
اینم از همون نوع حرفاست...خیلی حال کردم....
الان برای تو غرور ایجاد کردم فرداد؟
خوبه که به حال آمدی البته اگه خواستی اینو یواش بخون
سال و دهه ی جدید مبارک پنیر ِ اول سال
پنیر؟
سال نو شومام موبارک
شبیه نوشته های تو بود
گاهی من و تو شبیه هم میشوند
اما من میخوام اون چایی داغ باشم که از داغیش لبهای مرد بسوزه!
میدونی اون سوزش لب از داغی چایی میتونه لذت بخش باشه ؟
خب تو و زورو
باشه من و زورو
برای من نه...ولی حتما برای اونی که بهش گفتی غرور شیرینی ایجاد کرده...
یادت باشه که نوشته های من هیچ مخاطب خاصی ندارد
چه حس جالبی بود لبخند رو به لبم نشاند...
خوبه ...
مثل شکر،شیرین شو.واسه مردی که شب از سر کار برمیگرده خونه...
خییییییییییییییییییییییییییلییییییییی کامنته خوبی بود حسین
بله خبرا چه زود میرسه ؟ اما منظورم خوار مادر توهم بود ت و و رو با فتحه بخون
متوجه شدم شما چی گفتی و از همون اول با فتحه خوندمش
بعدشم اسهالی باشه و ...
اییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
چرا دوست عزیزم؟
بخاطر غیبیت طولانیم معذرت میخوام...
بسیار گرفتارم!!
دوست ندارم غیبت هاتو . امیدوارم که خوب باشی
من کو؟؟؟
من اینجااااااااااااااااست
منظورم منیه که بودش...
ایناهاششششششششم
به قول خودت شکرک نزنی جوون
نه چای داغه توش حل میشم
جنسیت مطرحه؟
در مورد من و در اینجا بله
از شانس توئه خوراک زن حامله ی ویاردار میشی که دو دقیقه بعدش گلاب به روت میکنه .
نه الناز جان من میدونم شکر تو چاییه کی بشم
بعدشم من فکر نمیکنم انقدرم آدمه بد شانسی باشمااااااااا
جالب بود
مرسی رسول
سلام دوست خوبم به روزم و منتظر حضور سبزت
اونوقت فکر می کنی اون مرده این چایی شیرینرو بخوره بعدش می ره سر کار؟
اوه اوه به اینش فکر نکرده بودم
چه تعبیر دلنشینی...
اوهوم
عزیزم من هم دوست ندارم!
اما مجبورم!!
باشه اشکالی نداره
سلام!
سلام
خوش اومدی؟
من اولین باره اومدما! چرا نمیشه واسه پست های قبلی کامنت گذاشت...؟!
چرا شب تابستانی سگی؟!!
خیلی سوال کردم؟!
چون نویسنده ی اون پستا دلش نمیخواد واسش کسی نظر بذاره .
همه این سوال و کردن . شب تابستانیه سگی و میگم
سلام....
سلام به روی ماهت حسین
جدیدا شما ها چهئ جمله هایی می گین هااااااااااااااااا
چه جمله هایی؟
خیلی جالب بود.
حالا هر وقت که دارم چای شیرین می خورم یاد تو می افتم فرهاد!
ولی این جواب من نشدا! خب بگید کلا به همه جواب ندادیم!
و بعد برسی به تک تک سلول هایش...
ولی من دوس داشتم خوراک یه خانم خوشگل و لوند می شدم.
خیلی هیزی آلن
تو اون مرد رو گیر بیار با من که بشم شکر چائیش!