چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

طبیعت درونم

دیشب درختی رویید روی شانه هایم و روی موهایم یک سنجاقک نشست...


نوشته شده توسط تو

نظرات 15 + ارسال نظر
راوی عشق سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:32 ب.ظ http://shekaste.blogsky.com

تبریک میگم....! هم روییدن درخت و هم لمس سنجاقک را!!!!

...

مغز کرم خورده سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:31 ب.ظ http://www.gonewithureyes.blogfa.com

نمیدونم چرا، ولی به نظرم بهتره جواب هرکسو پیش خودش بدی
آخه وقتی یکی میاد بهت سر میزنه، دلیل نداره دنبال جوابشم برگرده
یکی از اون چیزایی که دوس دارم رک بودنته!
مواظب باش ریشه ی درخت سینتو پاره نکنه.

هه...

he سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:47 ب.ظ

bebiiin ""راوی عشق ""

tabrik nadare...

!

derakht SHAKH boodeee ...

sanjaghak ham dashte zendegie mosalemat amiiz o tajrobe mikardee

اینجا شما نمیخواد جواب کسی و بدی...

MisspInk سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:37 ب.ظ http://www.misspink.blogfa.com

راوی عشق چه خوب گفت

نه...

هانیه چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:53 ب.ظ http://gamaj.blogsky.com

یهو یاد ضحاک افتادم!

هومممم...خوبه...

میرزا قلیدون چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:16 ب.ظ http://qoleydoon.blogsky.com

خوش به حالت، دیشب کرم ها میخوردند منو، میگاییدن روحمو !

اونا هم جزئی از طبیعتن میرزا...

عاطفه چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:40 ب.ظ http://www.ateeat.persianblog.ir

سلام دوست خوبم با متنی از دکتر شریعتی به روزم خوشحال میشم بیای

میگم میخوای یکم از خودت مایه بزاری یه چی خودت بنویسی و بگی با یه متنی از خودم به روزم...والا...

یاسین چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:38 ب.ظ http://www.sooryas.blogsky.com

و هر درختی که می روید
هر روز به روز افتادنش فکر می کند!

اون دست منه که بیفته یا نه...

فرانک چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:43 ب.ظ http://www.atsehayeehsas.blogfa.com

بارونی نشد هوا ؟

نچ...

بی هویت چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:05 ب.ظ http://identified.blogfa.com/

درختت را آب بده تا حلزون ها هم لذت با تک بودن را تجربه کنند.

حلزون دوست ندارم...

طیبه چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:35 ب.ظ http://closefreind.blogfa.com

حس خوبی بود...خوندنش...
طبیعت درونم خشکیده....درخت روی شانه ام پوسیده...

طبیعت درونت تشنه است لابد...

Íon چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:57 ب.ظ http://mezzanine.blogsky.com

از بچگی درختا برام پر از رمز و راز بودن. هم میشه ازشون ترسید و هم میشه از بودنشون لذت برد.
یاد این افتادم:
اگر این دختان می توانستند حرف بزنند من بین زمین و آسمان می بودم و می پرسیدم چه چیز در زمین متعلق به توست؟

من یه پیشنهادی دارم واست...
بیشتر برو توی طبیعت...اگه امکانش برات فراهم هست چند شب توی طبیعت بخواب...حتما کمکت میکنه...

مغز کرم خورده . پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:17 ق.ظ http://gonewithureyes.blogfa.com

ماشالا ماشالا خیلیم مغروریا !
غرورتو ... !
راستی سنجاقکا درختم میخورن.
یه بو هایی میاد.
مواظب باش.

حواسمان جمع است فرزندم...

آغازی دیگر پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:33 ق.ظ http://start2.blogsky.com

عاشق درختم.به خصوص تک درخت.جمله قشنگی بود...

حسم بود...ممنون...

حسین رها پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:23 ب.ظ

پرکاری شما،ناشی از دل پر بودن است!

هومممم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد