وای از اون روزی که بفهمی اصالت زندگیت هم اصل نبوده, و اون روز روزیه که حالت از خودت بهم میخوره و وقتی آدم حالش از خودش بهم بخوره یعنی اینکه اصیلترین زجر وحشتناک روحی رو داره تجربه میکنه...
اصالت زندگی٬اصل بودن یا نبودنش٬همه و همه به رفتارهای ما برمی گرده و رفتار ماست که این اصالت رو اصلی و غیر اصلی٬واقعی و توهمی یا سالم و ناسالم می سازه و به اون شکل میده...
امیدوارم هیچوقت این احساس رو نداشته باشم چون خیلی احساس سنگینیه امیدوارم تو هم به این احساس نرسی وبلاگمو آپ کردم منتظر حضورتم تو کلبه ی کوچیک خودم بامید دیدار
وقتی اینو بفهمی دیگه انگیزه ای می مونه اصلاً؟؟
نه...
خداییش اونایی که اصالت داشتن الان هفت تا کفن پوسوندن و کلا زیر خروار ها خاکن
غصه نخور همرنگ جماعت شدی .. الان دیگه هه اصالتشون تقلبی و اکتسابی و ماله خودش نیس
آری
کلا الان مُده ... همچین خوش رنگو لعاب
اینا چه ربطی به پست من داشت...؟بیخیال...
اصالت زندگی٬اصل بودن یا نبودنش٬همه و همه به رفتارهای ما برمی گرده و رفتار ماست که این اصالت رو اصلی و غیر اصلی٬واقعی و توهمی یا سالم و ناسالم می سازه و به اون شکل میده...
با تشکر از شما و برنامه خوبتان...هه هه هه...
امیدوارم هیچوقت این احساس رو نداشته باشم
چون خیلی احساس سنگینیه
امیدوارم تو هم به این احساس نرسی
وبلاگمو آپ کردم
منتظر حضورتم تو کلبه ی کوچیک خودم
بامید دیدار
رسیدم...
و اینکه منتظر من نباش من نمیام...
راس می گی ها خط اول رو یه بار دیگه خوندم تازه متوجه شدم چی می گه ؟
هه هه هه =))))
منم این روزا خیلی درگیرشم کلا دچار دوگانگی شدم داغون
...
من کامنتمو از روی تمسخر نذاشتم که شما با تمشخر جواب دادید خانم ((تو))...!
من اینجا هر جوری که دلم بخواد جواب میدم آقای حسین (ایران ۴۷)...
وای از اون روز ...
وای...
ترسناک شدی... :(
یو ها ها ها...بترس از من زینب... :)