گاهی دیر میشود...خیلی دیر, من میفهمم دیر شده یعنی چه!یعنی باید رفت!بازنگشت!بیشتر فرو رفت!پایین تر,آنقدر پایین تر که مُرد...
نوشته شده توسط تو
گاهی فک میکنم واسه اینام دیر شده...
من میگم بیا و گاهیم فک نکن...
من بات میاماما گاهی مردن هم جواب نمیده
تو مطمئنی که بام میای...؟
حس مشابه ی دارم این روزها...
هزار نفرم که حس مشابهی داشته باشن تو حال آدم تاثیر نداره...
حتی اگه دیر هم نمیشد، بازم پایین میرفتی!...
هوم...
یه جا هست که دیگه نفست خودش متوقف میشه!اونجاست که تو اونو حبس نکردی بلکه تو حبس شدیحالا تویی که باید تصمیم بگیری بمونی یا بریوقتی می ری حتی از نفس ازادی از زمان رهایی
یا باید بمونی یا بری پایین تر...
"تو" فرا تر از "من"ی . قدر خودتو بدون . . .
باشه...
گاهی وقتام خیلی میری پایین ولی هنوز زنده ای...
توهم زنده بودنه کوچولو...
نه ... مرتبط با پستتو اینکه امروزم بهت تبریک می گم :)))))))))))))))))))
امروز رو چرا تبریک میگی...؟
امیدوارم حداقل دیر نمیریم ...
هه...
رمانتیک و دلگیرآخه چراچرا این جوونای ما همشون افسردنیکیش هم خود مناخه تو این مملکت چه خبریه؟؟؟وبلاگمو تازه آپ کردمسفر نامه ی خارجیکیمو مینویسممنتظرتمبامید دیدار
اینا اسمش افسردگی نیست...و اینکه نمیام بخونمت حوصله ندارم...
من کجاست ؟رفته مرخصی ؟
((من)) تا گردن توی خوشحالی فرو رفته...
قدم ها بازناگشتنی است . هرچه هست رفتنی است .
...
آی ای دریغ و حسرت و همیشگی ناگهان چقدر زود دیر می شود!گاهی فکر می کنم دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد!
کسی جایی منتظرت باشد... :(
گاهی خیلی دیر مث من که همیشه سنسرم آخر هر چیز عمل میکند.
این دیر با اون دیر فرق داره...
خب خدا شکر اقلش * من * خوشحاله ... خدا رو شکر امروزو چرا تبریک می گم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟هیچی همین طوری به سرم زد لابد ای بابا
چه چیزایی همین جوری به سرت میزنه...
تو گمشدی یا من ؟خوبی ؟
به یکی دیگه هم گفتم به تو هم میگم ((من)) تا گردن فرو رفته در شادی...منم مثل همیشه ام...
تو واقعا نمی دونی واسه چی امروزو بهت تبریک گفتم ؟ یا منو گذاشتی سر کار عید بود من بهت تبریک گفتم / ای بابا
اووووووووووووووو بیخیال بابا...
تو با من بودی یا من با من ؟چرا خوشحاله ؟ و تو چرا سردی
چه جالب! پست ما را از توی ذهنمان کش رفتید! ;-)
به من میگن علی زبل دیگه...
دیگر باز نخواهم گشت.من در آغوشمم؛خود را در آغوش گرفته ام؛نه چندان با لطافت اما وفادار؛وفادار.نگاه کن میبینی همیشه دیر است خوشبختانه.
همیشه دیر است برای مُردن
نه همیشه...
روحش شاد
من پیش نمی روممن فرو می روم
اوهوم...
بعضی موقعه ها برای مردن هم خیلی دیره..باسلام.
شاید...
گاهی فک میکنم واسه اینام دیر شده...
من میگم بیا و گاهیم فک نکن...
من بات میام
اما گاهی مردن هم جواب نمیده
تو مطمئنی که بام میای...؟
حس مشابه ی دارم این روزها...
هزار نفرم که حس مشابهی داشته باشن تو حال آدم تاثیر نداره...
حتی اگه دیر هم نمیشد، بازم پایین میرفتی!
.
.
.
هوم...
یه جا هست که دیگه نفست خودش متوقف میشه!
اونجاست که تو اونو حبس نکردی بلکه تو حبس شدی
حالا تویی که باید تصمیم بگیری بمونی یا بری
وقتی می ری حتی از نفس ازادی از زمان رهایی
یا باید بمونی یا بری پایین تر...
"تو" فرا تر از "من"ی . قدر خودتو بدون . . .
باشه...
گاهی وقتام خیلی میری پایین ولی هنوز زنده ای...
توهم زنده بودنه کوچولو...
نه ...
مرتبط با پستت
و اینکه امروزم بهت تبریک می گم :)))))))))))))))))))
امروز رو چرا تبریک میگی...؟
امیدوارم حداقل دیر نمیریم ...
هه...
رمانتیک و دلگیر
آخه چرا
چرا این جوونای ما همشون افسردن
یکیش هم خود من
اخه تو این مملکت چه خبریه؟؟؟
وبلاگمو تازه آپ کردم
سفر نامه ی خارجیکیمو مینویسم
منتظرتم
بامید دیدار
اینا اسمش افسردگی نیست...
و اینکه نمیام بخونمت حوصله ندارم...
من کجاست ؟
رفته مرخصی ؟
((من)) تا گردن توی خوشحالی فرو رفته...
قدم ها بازناگشتنی است . هرچه هست رفتنی است .
...
آی
ای دریغ و حسرت و همیشگی ناگهان چقدر زود دیر می شود!
گاهی فکر می کنم
دوست داشتم
کسی جایی منتظرم باشد!
کسی جایی منتظرت باشد... :(
گاهی خیلی دیر مث من که همیشه سنسرم آخر هر چیز عمل میکند.
این دیر با اون دیر فرق داره...
خب خدا شکر اقلش * من * خوشحاله ... خدا رو شکر
امروزو چرا تبریک می گم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هیچی همین طوری به سرم زد لابد
ای بابا
چه چیزایی همین جوری به سرت میزنه...
تو گمشدی یا من ؟
خوبی ؟
به یکی دیگه هم گفتم به تو هم میگم ((من)) تا گردن فرو رفته در شادی...
منم مثل همیشه ام...
تو واقعا نمی دونی واسه چی امروزو بهت تبریک گفتم ؟ یا منو گذاشتی سر کار
عید بود من بهت تبریک گفتم / ای بابا
اووووووووووووووو بیخیال بابا...
تو با من بودی یا من با من ؟
چرا خوشحاله ؟ و تو چرا سردی
...
چه جالب! پست ما را از توی ذهنمان کش رفتید! ;-)
به من میگن علی زبل دیگه...
دیگر باز نخواهم گشت.من در آغوشمم؛خود را در آغوش گرفته ام؛نه چندان با لطافت اما وفادار؛وفادار.نگاه کن میبینی همیشه دیر است خوشبختانه.
...
همیشه دیر است برای مُردن
نه همیشه...
روحش شاد
هه...
من پیش نمی روم
من فرو می روم
اوهوم...
بعضی موقعه ها برای مردن هم خیلی دیره..
باسلام.
شاید...