چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

دیشب

دیشب مهربان بودم...


نوشته شده توسط تو

نظرات 21 + ارسال نظر
بهار سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:39 ق.ظ http://zendanebihesar.blogsky.com

از شما بعیده

به هر حال...

احسان سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:00 ب.ظ http://www.ragse-galam.blogfa.com

دیشب دنیا مهربان تر بود...

فرداد سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:24 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

عجیبه!!!!!!!!!!!

چطور...؟

فرداد سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:04 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

چطور؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اوهوم...چرا اینجوری میکنی...؟

بانوی آبان سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:46 ب.ظ

چند روزه زمین بهتره شده؟ نه؟
حس اون هفته رو نداره؟
رامتر شده!

ما رام شدیم...

حسین رها سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:58 ب.ظ

من تایید میکنم!

خوبه چون تو آدم معتبری هستی پس تاییدتم قابل اعتباره...

Íon سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:12 ب.ظ http://mezzanine.blogsky.com

...

...

فرانک سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:46 ب.ظ http://www.atsehayeehsas.blogfa.com

فعل مهربانیت رو ماضی نکن هیچ وقت ...

مهربانیم هر 12 سال یکباره آخه...

مغز کرم خورده سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:54 ب.ظ http://www.gonewithureyes.blogfa.com

خب ... ؟
ضرری دیدی از مهربونی دیشبت ؟
امیدوارم جوابت نه باشه .
(فک کنم جوابت نه باشه. چون تو کامنتت یه کوچولو مهربونی دیدم !)

نه...
اما مهربونی باید خودش بیاد زوری نمیشه...

سسک سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:02 ب.ظ http://sesk-derdoo.blogfa.com

سلام...
نمی دونم چی بگم ... فقط خوشحالم که بخش نظراتتون آزاد شده
...
البته اگه منو یادتون نیاد حق دارین ...
فقط یهو یاد قدیما افتادم ... گفتم بیام ببینم در چه حالید ... :)

یادم میاد...
اومدم اونجا اون حسه دیگه انقدر زیاد نبود...
حسه خیلی کم شده...

مداد گلی سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:46 ب.ظ http://medad-goli.blogfa.com

مهربان بودن یک چیز خوبی هیت که باید نوشتش حتی (خودم ماندم اخر جمله . بذارم یا ؟ )

لابد باید مینوشتم که نوشتم دیگه...

فرشاد سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:51 ب.ظ http://www.tir-khaneh.blogsky.com

دیشب فقط شب بود...

آره فقط شب بود ولی من مهربان بودم...

مغز کرم خورده . چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:50 ق.ظ http://gonewithureyes.blogfa.com

خب خوشحالم که جوابت نه بود.
و امیدوار شدم از این به بعد مهربون تر ببینیمت.
فک کنم مهربونی اگر جلوشو نگیری خودش بیاد.

باشه...

خاتون چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:03 ب.ظ http://ghadamhayelarzan.blogfa.com

کاش دیشب پیشت بودم...
هر چند که من از تو مهربونی زیاد دیدم

خوبه یکی از ما تعریف کرد...والا...

ثنائی فر چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:36 ب.ظ http://www.sanae.blogfa.com

فقط دیشب؟
بد بود ؟
با کی ؟
الآن چی ؟

بله فقط اون شب...
بد نبود حتی نرم بود...
با...
الان نه...الان اندوهناکم...

zeinab چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:46 ب.ظ

خنده م گرفت!

بخند...

احمد چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:40 ب.ظ http://elbowroom.blogsky.com

امیدوارم مهربانی‌ات طبیعی و اختیاری بوده باشد نه مصنوعی و اجباری!

خیلی طبیعی بود...

رسوای زمانه چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:22 ب.ظ http://rosvayezamane.blogfa.com

دیشب ..شب هم مهربان بود.....

پریشب بود...

مهشید چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:52 ب.ظ http://mahshidmohamadi.blogfa.com

چه شبی بوده پس...

اوهوم...

پ.نون پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:42 ق.ظ http://babune.blogsky.com

اى روزت آرام و شبت روشن

هه...

آغازی دیگر پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:23 ق.ظ http://start2.blogsky.com

دیر رسیدم به مهربونیت

خیلی دیر... :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد