چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

به این دسته از آدما باید بگی لطفا برو پشتتم نگاه نکن

چقدر مشمئز کننده هستن آدمایی که میخوان بهت نزدیک بشن و برای این کار اولین راهی که به مغزشون میرسه اینه که مثل لودر از روی مرزات رد شن...

حتی به خودشون اجازه میدن راجع به تیپ و ظاهر تو و تاثیرش روی آدمای دیگه حرف بزنن...

یکی دیگه از دلایلی که من به آدما نزدیک نمیشم و نمیزارم نزدیکم بشن همینه...


نوشته شده توسط تو

نظرات 15 + ارسال نظر
هانیه پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:56 ق.ظ http://gamaj.blogsky.com

اینایی که سریع پسرخاله میشن! ایییی! بدم میاد . . .

...

مسموم پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:45 ق.ظ http://maslakh.blogsky.com

این مثل لودر بودن هم خودشون نمی دونن شاید

شاید...

بهار پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:07 ق.ظ http://zendanebihesar.blogsky.com

شما اگه ممکنه یک بار هم بفرمایید از کیا خوشتون میاد.

از تو...

پری زهرا پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:52 ق.ظ http://www.inasheghaneha.persianblog.ir

بله...

آغازی دیگر پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:25 ق.ظ http://start2.blogsky.com

بیشتر آدما این روزا مشمئز کننده شدند

هومممم...

شب پره پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:26 ق.ظ

نزدیک شدی و نزدیکتر و ناگهان همه چیز از بین رفت...

تا زمانی که مرزهای هویت گلوله باران میشوند٬جنگ ادامه داره.جنگ با آدمایی که دشمنان واقعی ما هستند یعنی کشیش ها و کسانی که با قیافه ی قاضی وارد ماجرا می شوند و به حکم حقیقت هویت ما رو اعدام می کنند...

نمیدونم چی بگم...

پ.نون پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:26 ق.ظ http://babune.blogsky.com

من می‌گم کسی که نمی‌خواد به دیگران نزدیک بشه دلایل رو پیدا می‌کنه کسی که می‌خواد نزدیک شه گمشون می‌کنه. تا دلایل رو صیقل ندی و به کمرت نبندی جاییو نمی‌برن.

هیچکس برای راهی که انتخاب کرده احتیاج به دلیل نداره.

هه...

مغز کرم خورده . پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:29 ق.ظ http://gonewithureyes.blogfa.com

بعضی وقتا لازمه با یه مسلسل کالیبر بالا، بشینیم بالا سر تنهاییمون.
ورود ممنوع.

نیار به کالیبر نداره...

بانوی آبان پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:41 ب.ظ

این پست مربوط به اون مکالمه ی تلفنی بین ما بود؟

...

مداد گلی پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:48 ب.ظ http://medad-goli.blogfa.com

می گم که ، اولین کلمه ی "آدم" تو پستت رو بردار و بجاش بذار گاو. قشنگ معنی میده. نه؟

نه...

absolution جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:07 ق.ظ

و اینگونه که تو می نگری انسانیت را باید با خاک یکسان کرد!!
من نیز اینگونه ام... مثال همگان!!

یعنی باید بری پشتتم نگاه نکنی...

پرستو جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:13 ق.ظ

منم با هانیه جان موافقم. به شدت از آدمایی که زود صمیمی میشن و ادعا می کنن که می تونن فکر آدم رو بخونن بددددددددددددددم میاد

حالا میخوای زیاد خودت رو ناراحت نکن...ها؟

شاهین شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:37 ب.ظ http://ruzanehayeman.blogsky.com

اصلا اصول ارتباط و علت برقراری ارتباط همینه که آدما داشته هاشون رو رد و بدل کنن...ارتباط ها همیشه معامله اند...حتی من که نوشته هات رو خوندم...واسه این اومدم که لذت ببرم از حرفات...و تو هم لذت ببری از اینکه مورد توجه ای...به همین سادگی...

این با چیزی که من منظورمه فرق داره...

احمد یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:17 ب.ظ http://elbowroom.blogsky.com

بله البته...
کبوتر با کبوتر، باز با باز.

احمد چرا این رو گفتی...؟

ابالفضل دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:51 ق.ظ http://kars.mihanblog.com

این رد شدن از مرز ها خیلی میتونه قشنگ باشه
حس کردم که میگم

وای هرگز برام قشنگ نبوده...
حس کردم که میگم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد