لحظه ی تصمیم گیری دیوانگی است برای همین زندگی جنونه...
نمیدو نم علاقه ی زیادی که من به فیزیک داشتم باعث شد فیزیک بخونم یا نه.ولی همه ی زندگیم فیزیک بود٬طبیعتم٬شادیم٬عذابم وخدام.همه جا فیزیک رو می دیدم وحضورشو حس می کردم تا جایی رسید که دیگه نمی دونستم که من فیزیکو انتخاب کردم یا فیزیک منو...
همه چیز اولش همینه٬از یک ذائقه شروع میشه بعد مثل یک ویروس همه جا رو می گیره.دنیارو٬ذهنو...رد پاشو همه جا میشه پیدا کرد٬روی تابلو ها٬روی دیوارها و پیاده روها تا کم کم به جایی میرسه که دیگه نمی دونی اون ذائقه تو شده یا تو شدی اون ذائقه...چیزی بهت می چسبه و از تو تغذیه می کنه و وجودت در وجودش مستحیل میشه...
زندگی انتخاب ما نیست٬ما انتخاب زندگی هستیم...
مهم نیست که زندگی گهی هست یا نه٬مهم اینه که لیاقتشو داشته باشیم.آدم برای چیزی که انتخاب میشه باید لیاقت داشته باشه...
اون محمد بود که انتخاب شد ما خودمون انتخاب کردیم...
بیشتر وقتا ما انتخابهای می کنیم که وقتی خوب بهش فکر می کنیم می بینیم این انتخاب بوده که داره ما رو می کنه ، نه ما اونو . به هر حال همین هم انتخاب خودمون بوده . شاید بشه تسلیم انتخابمون بشیم و لذت ببریم
خیلی جالب بود
انتخابمو میگم
هوممم...
لحظه ی تصمیم گیری دیوانگی است برای همین زندگی جنونه...
نمیدو نم علاقه ی زیادی که من به فیزیک داشتم باعث شد فیزیک بخونم یا نه.ولی همه ی زندگیم فیزیک بود٬طبیعتم٬شادیم٬عذابم وخدام.همه جا فیزیک رو می دیدم وحضورشو حس می کردم تا جایی رسید که دیگه نمی دونستم که من فیزیکو انتخاب کردم یا فیزیک منو...
همه چیز اولش همینه٬از یک ذائقه شروع میشه بعد مثل یک ویروس همه جا رو می گیره.دنیارو٬ذهنو...رد پاشو همه جا میشه پیدا کرد٬روی تابلو ها٬روی دیوارها و پیاده روها تا کم کم به جایی میرسه که دیگه نمی دونی اون ذائقه تو شده یا تو شدی اون ذائقه...چیزی بهت می چسبه و از تو تغذیه می کنه و وجودت در وجودش مستحیل میشه...
زندگی انتخاب ما نیست٬ما انتخاب زندگی هستیم...
مهم نیست که زندگی گهی هست یا نه٬مهم اینه که لیاقتشو داشته باشیم.آدم برای چیزی که انتخاب میشه باید لیاقت داشته باشه...
اون محمد بود که انتخاب شد ما خودمون انتخاب کردیم...
باید طوری انتخاب کنیم که به قول فرمایش گُهربار شما به گُه نریم!!!
بله موقع انتخاب باید حواسمون جمع باشه...
روز به روز،با ایده هایِ قشنگتر روبه رو میشم!
همجوار شو...روبرو خوب نیست...
گاهی فکر می کنم باید ترسید از اون روزی که انتخابم یک گه باشد ...
صفای وجودتان سرکار تو
قربون شما دخو جان جانان...
دلتنگتان بودیم و هستیم وچاکر شما و قربون صدقه فراوون... :)
آره آره ....اینا چیزاییه که میتونه تو کله زندگی باعث آرامش آدم بشه ...
بله...
کلی خندیدم
چه عجب خندیدی ما رو جر ندادی...
این پستو باید با طلا بنویسن
همه پستای من رو باید یا طلا بنویسن...
چشم، زین پس سعی می کنم
سعی کن...
با اوصافی که کردی، جامعه امروز ایران مبتنی بر شایسته سالاری است!
بله این طوره...
لایک شد . از ماست که بر ماست و ازین حرفا
بله...
خط اول را زیاد به خودم گفتم ولی جمله دوم را نه چون دیدم که بعد از گه کشیده شدن یه پله بالاتر اومدم و یه قد بزرگتر شدم
بله درست میگی...
دقیقا همینه که میگی.
کلا من آدم دقیقیم... :)
بیشتر وقتا ما انتخابهای می کنیم که وقتی خوب بهش فکر می کنیم می بینیم این انتخاب بوده که داره ما رو می کنه ، نه ما اونو . به هر حال همین هم انتخاب خودمون بوده . شاید بشه تسلیم انتخابمون بشیم و لذت ببریم
هه...
اه مرد این خیلی ظالمانه ست!!!
من می گم :بازم باید به انتخاب ات احترام بذاری،شاید ان زمان بهترین انتخاب همون بوده.
بله با آگاهی اون لحظمون بهترین انتخاب همون بوده...
شاید هم لایق گُه شدن بودم
ولی باور کن زندگی در اینجا رو فقط تخم های پدرم برام انتخاب کرد
باور کن تو انتخاب کردی از میون اون همه اسپرم تو بشی این گهی که الان هستی...
یعنی به این شدت؟
اگه بخوام این طوری به خودم بگم که تا آخر عمر افسرده میمونم تو!
ترجیح میدم بهش بگم یه اشتباه!
خوبه...خودت رو گول بزن...
نه بابا گول زدن نیست که
زیادی سخت نگیر کلا
کلا این روزا مشکوک شدی...
خبریه...؟
منطقیه
نه بابا...
تا این لحظه فقط فکر میکردم که اشتباه کردم و پشیمونم اما الان که اینو
میبینم تازه میفهمم که چه بلایی سرم اومده و خودم خبر نداشتم...
خوبه که فهمیدی...