و امروز عصر هم انگار باز جواب نمی دهد٬یادم هست٬با هم قدم می زدیم٬لحظه به لحظه٬کنار هم٬دست در دست٬آغوش در آغوش...٬فراموش شده... هر کس غرق دنیاهای خویش است دست در دست٬آغوش در آغوش...فراموش شده... آغوشم را که باز می کنم دنیا در آغوشم است با همه ی سفتی اش با همه ی سختی اش٬من هم با همه ی سفتی ام و با همه ی سختی ام در آغوش دنیا هستم سخت در آغوش هم چون سنگ در آغوش سنگ... سال ها در کویر زیستم٬پرستوها روی دستان خشک و سخت و بسته در آغوشم لانه کردند٬اما روزی برای همیشه پریدند و رفتند و مردی که در خود هر هوس و آرزویی٬و هر فخر و دردی را کشته بود به گریه افتاد...این چنین شد که گل ها از آغوش سنگ روییدند... و در این بین در آغوش سنگی من و دنیا گل سرخی رویید به سختیه فلز و به نرمیه اشک...
salam dooste khubam.are marge khoda.khodaro khodemun afaridim hala vaghteshe ke afarideye nafarmano bekoshim.dooste khubam man nazarato tu webloge khodetun javab midam. mamnunam ke behem sar zadi. neveshtehat besyar ziba va por az imajhe ghavie.afarin.behet tabrik migam. movafagh bashi dooste khubam.
هی حواست باشه من دوست تو نیستم انقدر نگو دوست خوبم...
مس که باشه.... هیچی ... مسه دیگه... مثل ظرف های قدیمی مامان.. که هر وقت میری سراغش، دوستشون داری با اینکه سخته.. هر چی بیشتر میگذره باارزش تر میشه، حتی اگه به مرور براقیش رو از دست بده، بازم ارزش خودشو داره.
از بس تو شیمی ۲ گفتند جدول مندلیف رو حفظ کنید و سوالای این بخش سخت بود که اگه یه آغوش از بین این جدول ژیدا بشه واسم نمی دونم از شدت تنفر چی کار می کنم ....شاید هول شدم و پریدم تو اون آغوش ها ها ها....
فک کن یه آدم با آغوش مسی بهت اجازه بده یهو بپری تو آغوشش... هه هه...
فک کن هنو اجازه نداده من طی یک عملیات یهووویی و غافلگیرانه بپرم تو بغلش ...آخی بیچاره سنگ کوب می کنه و شاید از ترس دیگه از اون به بعد یه حصاری از سیم خاردار دور خودش بکشه...حقشه تا دیگه درخشنده و براق نباشه من بی جنبه رو تحریک کنه بپرم تو بغلش.....ها ها ها ....
و این آغوش های سخت چقدر جداب ترند...
نمیدونم...
کبودیهایمان پس از همین است ...
احتمالا...
وچه سنگین اند این مس ها...
اوهوم...سنگینن...
بدست آوردن یک آغوش مسی لذت بخش تر از یک آغوش چوبیه.
اما اگه به دست بیاری...
سعیده مس، عین طلا و نقره، یه فلز نرم و قابل شکل دهی و انعطاف پذیره.
آره اما سخت...
و امروز عصر هم انگار باز جواب نمی دهد٬یادم هست٬با هم قدم می زدیم٬لحظه به لحظه٬کنار هم٬دست در دست٬آغوش در آغوش...٬فراموش شده...
هر کس غرق دنیاهای خویش است دست در دست٬آغوش در آغوش...فراموش شده...
آغوشم را که باز می کنم دنیا در آغوشم است با همه ی سفتی اش با همه ی سختی اش٬من هم با همه ی سفتی ام و با همه ی سختی ام در آغوش دنیا هستم سخت در آغوش هم چون سنگ در آغوش سنگ...
سال ها در کویر زیستم٬پرستوها روی دستان خشک و سخت و بسته در آغوشم لانه کردند٬اما روزی برای همیشه پریدند و رفتند و مردی که در خود هر هوس و آرزویی٬و هر فخر و دردی را کشته بود به گریه افتاد...این چنین شد که گل ها از آغوش سنگ روییدند...
و در این بین در آغوش سنگی من و دنیا گل سرخی رویید به سختیه فلز و به نرمیه اشک...
...
حالا اگه طلا باشه فلز نیس
چرا فلزه...اما مال من جنسش مسه...
salam dooste khubam.are marge khoda.khodaro khodemun afaridim hala vaghteshe ke afarideye nafarmano bekoshim.dooste khubam man nazarato tu webloge khodetun javab midam. mamnunam ke behem sar zadi. neveshtehat besyar ziba va por az imajhe ghavie.afarin.behet tabrik migam. movafagh bashi dooste khubam.
هی حواست باشه من دوست تو نیستم انقدر نگو دوست خوبم...
مس که باشه.... هیچی ... مسه دیگه... مثل ظرف های قدیمی مامان.. که هر وقت میری سراغش، دوستشون داری با اینکه سخته.. هر چی بیشتر میگذره باارزش تر میشه، حتی اگه به مرور براقیش رو از دست بده، بازم ارزش خودشو داره.
مطمئنی...؟
رام کردنش هم لذت بخش تره!
اگه رام بشه...
و نسبتا با ارزش.
نسبتا رو خوب اومدی...
خیلی... فریبنده و سخت
قطعا فریبنده نیست...
از بس تو شیمی ۲ گفتند جدول مندلیف رو حفظ کنید و سوالای این بخش سخت بود که اگه یه آغوش از بین این جدول ژیدا بشه واسم نمی دونم از شدت تنفر چی کار می کنم ....شاید هول شدم و پریدم تو اون آغوش ها ها ها....
فک کن یه آدم با آغوش مسی بهت اجازه بده یهو بپری تو آغوشش...
هه هه...
اینو خیلی خوب اومدی
مرسی...
ولی رسانای خوبی هست پس می شه بهش امید داشت
شاید...
فک کن هنو اجازه نداده من طی یک عملیات یهووویی و غافلگیرانه بپرم تو بغلش ...آخی بیچاره سنگ کوب می کنه و شاید از ترس دیگه از اون به بعد یه حصاری از سیم خاردار دور خودش بکشه...حقشه تا دیگه درخشنده و براق نباشه من بی جنبه رو تحریک کنه بپرم تو بغلش.....ها ها ها ....
برو بابا توام...
بعضی چیزها حتی اگه قیمتیم باشن برای آغوش بی ارزشن...
کی حاضره طرفش از جنس برلیان تراشدار باشه یا طلای ۲۴عیار سرد و بیروح؟
خیلیا حاضرن طرفشون همین برلیانی باشه که تو میگی...خیلیا پ.نون...خیلیا...
مس خاصیت چکش خواری فیزیکی بدی نداشت اون دوره ها که شیمی می خوندیم! ;)
-
تصدقت
اما فک کنم توی این دوره ها خاصیت عوض شده باشه...