چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

آغوش مسی

بعضی از آغوش ها مثل مس هستند, درخشنده و براق...اما با همه اینها نمیتوان انکار کرد که مس یک فلز سخت است...


نوشته شده توسط تو



نظرات 18 + ارسال نظر
پیمان شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:41 ب.ظ http://payan-rah.blogfa.com

و این آغوش های سخت چقدر جداب ترند...

نمیدونم...

الیکوبانو شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:21 ب.ظ http://www.elikobanoo.blogsky.com

کبودیهایمان پس از همین است ...

احتمالا...

فرشاد شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:27 ب.ظ http://www.tir-khaneh.blogsky.com

وچه سنگین اند این مس ها...

اوهوم...سنگینن...

مغز کرم خورده یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:03 ق.ظ http://www.mkkh.blogfa.com

بدست آوردن یک آغوش مسی لذت بخش تر از یک آغوش چوبیه.

اما اگه به دست بیاری...

مغز کرم خورده یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:05 ق.ظ http://www.mkkh.blogfa.com

سعیده مس، عین طلا و نقره، یه فلز نرم و قابل شکل دهی و انعطاف پذیره.

آره اما سخت...

شب پره یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:00 ق.ظ

و امروز عصر هم انگار باز جواب نمی دهد٬یادم هست٬با هم قدم می زدیم٬لحظه به لحظه٬کنار هم٬دست در دست٬آغوش در آغوش...٬فراموش شده...
هر کس غرق دنیاهای خویش است دست در دست٬آغوش در آغوش...فراموش شده...
آغوشم را که باز می کنم دنیا در آغوشم است با همه ی سفتی اش با همه ی سختی اش٬من هم با همه ی سفتی ام و با همه ی سختی ام در آغوش دنیا هستم سخت در آغوش هم چون سنگ در آغوش سنگ...
سال ها در کویر زیستم٬پرستوها روی دستان خشک و سخت و بسته در آغوشم لانه کردند٬اما روزی برای همیشه پریدند و رفتند و مردی که در خود هر هوس و آرزویی٬و هر فخر و دردی را کشته بود به گریه افتاد...این چنین شد که گل ها از آغوش سنگ روییدند...
و در این بین در آغوش سنگی من و دنیا گل سرخی رویید به سختیه فلز و به نرمیه اشک...

...

باشماق یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:08 ق.ظ http://bashmagh.blogsky.com

حالا اگه طلا باشه فلز نیس

چرا فلزه...اما مال من جنسش مسه...

mirhosein یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:10 ب.ظ http://nietzsche.blogsky

salam dooste khubam.are marge khoda.khodaro khodemun afaridim hala vaghteshe ke afarideye nafarmano bekoshim.dooste khubam man nazarato tu webloge khodetun javab midam. mamnunam ke behem sar zadi. neveshtehat besyar ziba va por az imajhe ghavie.afarin.behet tabrik migam. movafagh bashi dooste khubam.

هی حواست باشه من دوست تو نیستم انقدر نگو دوست خوبم...

رابی یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:34 ب.ظ http://rabii.blogsky.com

مس که باشه.... هیچی ... مسه دیگه... مثل ظرف های قدیمی مامان.. که هر وقت میری سراغش، دوستشون داری با اینکه سخته.. هر چی بیشتر میگذره باارزش تر میشه، حتی اگه به مرور براقیش رو از دست بده، بازم ارزش خودشو داره.

مطمئنی...؟

حسین رها یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:04 ب.ظ http://www.sabz-raha1.blogsky.com

رام کردنش هم لذت بخش تره!

اگه رام بشه...

یک بی شعور فهیم یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:48 ب.ظ http://apercipientbrutish.blogsky.com/

و نسبتا با ارزش.

نسبتا رو خوب اومدی...

قطره یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:02 ب.ظ http://www.adrop.blogfa.com

خیلی... فریبنده و سخت

قطعا فریبنده نیست...

رها دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:21 ق.ظ

از بس تو شیمی ۲ گفتند جدول مندلیف رو حفظ کنید و سوالای این بخش سخت بود که اگه یه آغوش از بین این جدول ژیدا بشه واسم نمی دونم از شدت تنفر چی کار می کنم ....شاید هول شدم و پریدم تو اون آغوش ها ها ها....

فک کن یه آدم با آغوش مسی بهت اجازه بده یهو بپری تو آغوشش...
هه هه...

فرخ دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:26 ق.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

اینو خیلی خوب اومدی

مرسی...

آغازی دیگر دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:55 ب.ظ http://start2.blogsky.com

ولی رسانای خوبی هست پس می شه بهش امید داشت

شاید...

رها دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:28 ب.ظ

فک کن هنو اجازه نداده من طی یک عملیات یهووویی و غافلگیرانه بپرم تو بغلش ...آخی بیچاره سنگ کوب می کنه و شاید از ترس دیگه از اون به بعد یه حصاری از سیم خاردار دور خودش بکشه...حقشه تا دیگه درخشنده و براق نباشه من بی جنبه رو تحریک کنه بپرم تو بغلش.....ها ها ها ....

برو بابا توام...

پ.نون چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:32 ق.ظ http://babune.blogsky.com

بعضی چیزها حتی اگه قیمتیم باشن برای آغوش بی ارزشن...

کی حاضره طرفش از جنس برلیان تراشدار باشه یا طلای ۲۴عیار سرد و بیروح؟

خیلیا حاضرن طرفشون همین برلیانی باشه که تو میگی...خیلیا پ.نون...خیلیا...

کالیف پنج‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:01 ق.ظ http://kaalif.blogfa.com/

مس خاصیت چکش خواری فیزیکی بدی نداشت اون دوره ها که شیمی می خوندیم! ;)
-
تصدقت

اما فک کنم توی این دوره ها خاصیت عوض شده باشه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد