چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

در هر دو جنگ درونی

عریانی های واپس زده و رقص های تک نفره...

گاهی هم عریان زدگی ابدی و باز هم رقص های تک نفره...


نوشته شده توسط تو

دیشب

دیشب مهربان بودم...


نوشته شده توسط تو

سیرک همیشه برام وحشتناک بوده

وقتی وارد یه جمعی میشم و انگار رفتم سیرک و احساس میکنم همه دارن روی من بند بازی میکنن...حتی خنده هاشون هم روانیم میکنه و دوست دارم به همشون آروم بگم خفه شید...

من از سیرک متنفرم...


نوشته شده توسط تو

هوای...

نمیتونم بخوابم وقتی حس میکنم زمین داره انرژی منفی میده

انگار زمین داره زیر چکمه های کسی له میشه...صدای نالش رو میشنوم...

من به شدت به زمین وصلم...


نوشته شده توسط تو


حرومزاده لج میکنه

وقتی کودک درونت زار زار گریه میکند صدایش را بشنو, نوازشش کن که اگر این کارها را نکنی او حتما در درون تو خواهد رید و تمام زندگیت گهی میشود...

نوشته شده توسط تو

اگه فحش بارونم کنه یعنی دیگه عاشقمه...هه!

من فهمیدم آدمایی که بهم فحش میدن بیشتر دوستم دارن...حالا هر چی فحش های رکیکتری بدن یعنی بیشتر دوستم دارن...


نوشته شده توسط تو