چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

قُل قُل بی جهت

یک دیگِ عشق برای منی که یک بسته سیگار با تو فاصله داشتم

منی که تو را و دیگِ گنده عشقت و هر چه که داشتی از روز اول با یک بسته سیگار طاق زدم...


نوشته شده توسط تو

نظرات 12 + ارسال نظر
his شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:57 ب.ظ

kare khobi kardi.laaghal ye pakat sigare dirtar dod mishe ta eshghe

اوهوم...

یاسین یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:16 ق.ظ http://www.sooryas.blogsky.com

لذتبخش بود!!
حداقل خوندنش!

هوممم...

یکی یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:07 ق.ظ

عقل که عاشق بشه این درمیاد
مثل مورچه ای که تصمیم میگیره بره جهانگردی
این در میاد دیگه

اوهوم...این در میاد...

یکی یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:19 ق.ظ

طاق دلبندم
طاق

مرسی که گفتی...

پ.نون یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:25 ب.ظ http://babune.blogsky.com

اگه همه شون رو هم همینقدر بود که خوش، اگه نه حکم قمارباز و به... رو داره فکر کردن هم نداره

...

آغازی دیگر یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:27 ب.ظ http://start2.blogsky.com

عشق را یا تجربه کردی و تلخ بوده یا نمی خوای تجربه کنی.برای روح لازمه

تجربه نکردم و نخواستم که تجربه کنم...

حیسن رها یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:03 ب.ظ http://www.sabz-raha1.blogsky.com

ای بابا!

چیه...؟

شب پره یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:15 ب.ظ

زمانی لودویگ فوئرباخ این چنین می گفت:آن جا که عشقی وجود ندارد هیچ حقیقتی هم نیست٬بیشتر بودن به معنای بیشتر عشق ورزیدن است و برعکس٬به جز عشق هیچ گواه دیگری برای وجود داشتن نیست...
و اما حالا به روشنی می فهمم که او یقینآ سیگاری نبوده است وگرنه می گفت بیشتر بودن به معنای بیشتر سیگار کشیدن است و برعکس...برای مایی که همه ی عشق دنیا را به لذت یک نخ سیگار فروخته ایم...

شب پره یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:15 ب.ظ

زمانی لودویگ فوئرباخ این چنین می گفت:آن جا که عشقی وجود ندارد هیچ حقیقتی هم نیست٬بیشتر بودن به معنای بیشتر عشق ورزیدن است و برعکس٬به جز عشق هیچ گواه دیگری برای وجود داشتن نیست...
و اما حالا به روشنی می فهمم که او یقینآ سیگاری نبوده است وگرنه می گفت بیشتر بودن به معنای بیشتر سیگار کشیدن است و برعکس...برای مایی که همه ی عشق دنیا را به لذت یک نخ سیگار فروخته ایم...

احمد یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:50 ب.ظ http://elbowroom.blogsky.com

یادش به خیر...
سیگارو میگم.. چند وقته گذاشتم کنار.. از کنار ورمی‌دارم میکشم!

دنیا دنیا طاق زدنه رفیق.. مهم اینه که همیشه احساس برنده بودن کنی.

زت زیاد.

زتت کم شده تازگیا...
بله دنیای طاق زدنه...

گل گیسو یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:04 ب.ظ http://ataxia.blogfa.com

کاش همه فاصله ها را میشد دود کرد و فرستاد هوا و آرام شد.

نه...منظور چیز دیگه ای بود...

بانوی آبان یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:18 ب.ظ

همه چیز برای تمام شده، حتی پاکت سیگارم....

فک کن که تو پاکت سیگار داشته باشی...چه باحال میشی... :)
دوست میدارمت...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد