بله منظورم از گود عمیقه... تو جاهای دیگه ای هم زندگی میکنی و من این رو میدونم...
شب پره
پنجشنبه 27 مردادماه سال 1390 ساعت 12:14 ب.ظ
می بینم و نگاه نمی کنم چشمانی را که نقاب دارند٬نگاه می کنم و نمی بینم چشمانی را که نگاه دارند تا در عمق گرداب نگاهی غرق شوم که من را درگیر اعماق بسازد...
با چشم هایش می جنگید٬ پلک هایش را که می بست حادثه تمام می شد و فاجعه آغاز...
که وارد شى یا فرار کنى؟
در هر دو صورت کار سختیه .
که غرق نشی...
واقعا وبلاگ باحالیه. دوست داشتی به وب منم سربزنید و تبادل لینک کنیم............... حتما به من خبر بدید. ممنون دوست خوبم
خداییش باحال نیس هر چی باشه...
منظورت از گود عمیقه؟
من با چشمها زندگی میکنم....
بله منظورم از گود عمیقه...
تو جاهای دیگه ای هم زندگی میکنی و من این رو میدونم...
می بینم و نگاه نمی کنم چشمانی را که نقاب دارند٬نگاه می کنم و نمی بینم چشمانی را که نگاه دارند تا در عمق گرداب نگاهی غرق شوم که من را درگیر اعماق بسازد...
با چشم هایش می جنگید٬ پلک هایش را که می بست حادثه تمام می شد و فاجعه آغاز...
بعضی چشم ها هم سرابند!
.
.
.
نمیدونم...شاید...
راستی
اجازه هست لینتون کنم؟!!!
.
.
.
لین نکن اما لینک بکن...
میدونی چیه
همه چشما اولش عمیقن ولی یعضی هاشون اون چیزایی که میفتن توش قدرت اینو ندارن بیان بیرون واسه همین نفربعدی فک میکنه گود نیست!
مثل یه چاه!!
آره...
همون!
.
.
.
هه...
جالب بود
تازگیا نوشته هام جالب به نظر میرسه...؟
می دونم که تو خیلی چیزا درمورد من می دونی.....
ولی چشمها....داغونم می کنن.
چشم ها غرق میکنن...
عجب موصوفی است این نگاه!
با کلی صفت می آید...
عمیق! سطحی! نافذ! دزدکی! عاقل اندر سفیه!
حتی گود...
ترجیح می دم جائی باشم که چشم به چشم کسی نیفته
هوم...
ختی غرق شی...
چی...؟
آخرشم غرق میشی . . . هیچی به هیچی . . .
نه... تو از تهش خبر نداری...
حتی نوشته های تو هم...آنقدر عمیقند.....باز دلم برای اینجا تنگ شده بود....چگونه گفتن دردهات ،به من لذت میده...
لذت ببر...
هیچ چشمی مثل چشم گاو گود نیست
یاد جوونیهام افتادم . . اون وقتهایی که میشد توی چشم یکی دیگه غرق شد
الانم میشه...
تو عمق که رفتی
دست و پا نزن
آروم باش خودت میای روی سطح
با دست و پا زدن غرق میشی
حیفی
حیف اینه که اصلا وارد گود نشی...
آدمی مثل تو
همیشه خدا در اعماقه
اغلب بی اطلاع دریا
آره حیف بودنشو هستم
اگه زجر دلکندن از این آبتنی شیرینو قبل از اینکه غرق بشی به جون بخری
و خیلی اگرهای دیگه...
میبینم که امشبو با تو احیا میکنم
برات زندگی ای هم اندازه خودت آرزو میکنم
امیدوارم تقدیر زیبایی داشته باشی
بیخیال آرزو باش...واقعی زندگی کن...
خیلی خوب بود...
میدونم...
کیف مدام
خستگی نداره یعنی...؟