چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

رفتم توی خودم

بی حرکتی مزمن.

سقوط های مکرر.

مثل قیر ذوب شدن و چکیدن.

هیسسسس....


نوشته شده توسط تو

نظرات 9 + ارسال نظر
کلاغ آبی یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:24 ق.ظ

آدم نباید درباره هر پستی نظر بذاره یکی ازون پستا اینه

اوهوم...

یه رازه یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:03 ق.ظ

سکوت نامردیه

حقه...

آغازی دیگر یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:23 ق.ظ http://start2.blogsky.com

...

...

سیاوش پاکسرشت یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:14 ب.ظ http://spakseresht.ir/mr

سکوت های طولانی میشه همون "هیسسسس"
وقتی که توی خودت فرو میری

وقتی توی خودم فرو رفتم...

عابر یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:42 ب.ظ http://photonote.blogfa.com

چه تو در تویی

اوهوم...

تاتوره یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:07 ب.ظ

اگه فایده داشت می گفتم بیا بیرون...

بیام بیرون از این مرداب...؟

شب پره یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:58 ب.ظ

به درون خودم سفر می کنم.به جزیره ی با شکوه تنهایی٬به شهر شب پره ها٬جهانی این جاست...به سمت مجسمه ی خودم که درست وسط میدانچه ی ذهنم ساخته ام می روم و در اغوش می گیرمش نه چندان با لطافت اما وفادار٬وفادرا... همان مجسمه ای که با اولین برف زمستان ساخته بودم...لحظه ای بعد در فضایی نمناک و مه آلود کلاغ هایی از هیچ سر می رسند و روی مجسمه ام که بی حرکت در وسط میدان ذهنم تک و تنها ایستاده٬می نشینند و خودشان را خالی می کنند روی من٬روی مجسمه ی من٬مدفوعشان را...و من حس می کنم رو به سقوطم...می پرسم چه کسی می گیرد دست هایم را و می شنوم که کسی می گوید:هیچ کس...فاصله ای حس میکنم و خودم را جدا می کنم از مجسمه ام و حالا دیگر به جایش یک شی می بینم٬فاصله جزئی از اشیاء است...و سقوط جزئی از صعود...
نبض عرق سردی را که روی شقیقه هایم نشته حس می کنم...سرم کجاست؟لابد توی...نه٬نه٬ توی ایرلند هم نیست.چه شده؟پس چه شده؟...اوه٬من دارم می بارم٬قطره قطره روی مجسمه ام...آدم برفی...

no name دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:44 ق.ظ http://www.listen2me.blogfa.com

همون هیسسسسس!
.
.
.

هوم...

یاسین چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:23 ب.ظ

یعنی جیگر منی با این نوشته های توووپت!!

خوبه نمردم و جیگر یکیم شدم... :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد