برای به تعادل رساندن تضادهای درونی، انسان مغشوش میشود و این باز هم یعنی نارضایتی...
نوشته شده توسط تو
سلامنمیدونم شاید اینی ک شما میگی درست باشهراستش تاحالا از این جهت بهش نگاه نکردمولی اینکه مغشوش شی همیشه ب معنی نارضایتی نیست،گاهی وقتها مطلوبه چون در جهت درست داری تغییر میکنی
حل نمیشه لامصب...تغییر نمیکنه...
قواعد دیالکتیکی
لابد منم کانتم یا هگل...؟
سقراطی :)
هه...
سبک نوشتاری شما مینیمال هست و من دوست دارم اگه از وبلاگ من خوشتون اومد خبرم کنید که تبادل لینک کنیم راستی اسم وبلاگ شما بسیار جذابه
ما اینجور آدمیم...جذاب و دوست داشتنی...هه...
وشایدیه زمان ببری.دیگه تحمل این همه تضادرونداشته باشی.اون وقته که ممکنه بخوای بری توفازکوری وکری خری.ولی مگه میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟چشمــــمان بود به آییـــنه و آییـــنه شکستگفته بودند بزرگان که حقیقت تلــــــــخ استآدم از تلخـــــی این تجــــــربه ها می فهـــمدکه به زیبـــــــایی آییــــــــنه نباید دل بســــتناگــــــزیرم که به این فاجـــــــــــعه اقرار کنم:خوابـــــهایی که ندیدم، به حقیقت پیــوستکاری از دست دل سوخته ام ساخته نیستقسمتم دربدری بود همین است که هستدر دلــــــم هر چه در و پنجــــره دیدم بستمراه را بر هــمه چیز و هــمه کـــس باید بستچمــــــدان بسته ام و عازم خــــلوت شده امغـزل وخلوت و ســـیگار و...خدایی هم هست
نمیشه...
الان این جمله ی بالای دیپلم تفسیرش چی میشه خو ؟
بیخیال...
و ما همیشه ناراضی هستیم! مگه نه؟!
اوهوم...
سلامخوبم.خوبید؟وقت ندارماینترنت ندارماعصاب هم ندارم برم کافی نت
خوبه که خوبی...خوب میکنی نرو...
چند گانگی تضاد آور...
شایدم تضادهایی که چندگانت کرده...
فک نکن نفهمیدم فهمیدم / فقط می خواستم صدات رو بشنوم که تو اونو ازم دریغ کردی منظورم صداته
من کلا صدام در نمیاد...
کسایی رو میشناسم که واسه بی خیال شدن اونقدر فکر و خیال میکنن و برنامه ریزی...بی خیالی خاصیتی نیست که انتخابش کنیخاصیتیه که باید بشیغیر ارادینه؟
اونا اسکلن ولشون کن...ذاتیه...
فکر نکنم
فکر نکن بلکه مطمئن باش...
سلام
نمیدونم شاید اینی ک شما میگی درست باشه
راستش تاحالا از این جهت بهش نگاه نکردم
ولی اینکه مغشوش شی همیشه ب معنی نارضایتی نیست،گاهی وقتها مطلوبه چون در جهت درست داری تغییر میکنی
حل نمیشه لامصب...تغییر نمیکنه...
قواعد دیالکتیکی
لابد منم کانتم یا هگل...؟
سقراطی :)
هه...
سبک نوشتاری شما مینیمال هست
و من دوست دارم
اگه از وبلاگ من خوشتون اومد خبرم کنید که تبادل لینک کنیم
راستی اسم وبلاگ شما بسیار جذابه
ما اینجور آدمیم...جذاب و دوست داشتنی...هه...
وشایدیه زمان ببری.دیگه تحمل این همه تضادرونداشته باشی.اون وقته که ممکنه بخوای بری توفازکوری وکری خری.ولی مگه میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چشمــــمان بود به آییـــنه و آییـــنه شکست
گفته بودند بزرگان که حقیقت تلــــــــخ است
آدم از تلخـــــی این تجــــــربه ها می فهـــمد
که به زیبـــــــایی آییــــــــنه نباید دل بســــت
ناگــــــزیرم که به این فاجـــــــــــعه اقرار کنم:
خوابـــــهایی که ندیدم، به حقیقت پیــوست
کاری از دست دل سوخته ام ساخته نیست
قسمتم دربدری بود همین است که هست
در دلــــــم هر چه در و پنجــــره دیدم بستم
راه را بر هــمه چیز و هــمه کـــس باید بست
چمــــــدان بسته ام و عازم خــــلوت شده ام
غـزل و
خلوت و
ســـیگار و...
خدایی هم هست
نمیشه...
الان این جمله ی بالای دیپلم تفسیرش چی میشه خو ؟
بیخیال...
و ما همیشه ناراضی هستیم! مگه نه؟!
اوهوم...
سلام
خوبم.خوبید؟
وقت ندارم
اینترنت ندارم
اعصاب هم ندارم برم کافی نت
خوبه که خوبی...
خوب میکنی نرو...
چند گانگی تضاد آور...
شایدم تضادهایی که چندگانت کرده...
فک نکن نفهمیدم فهمیدم / فقط می خواستم صدات رو بشنوم که تو اونو ازم دریغ کردی منظورم صداته
من کلا صدام در نمیاد...
کسایی رو میشناسم که واسه بی خیال شدن اونقدر فکر و خیال میکنن و برنامه ریزی...
بی خیالی خاصیتی نیست که انتخابش کنی
خاصیتیه که باید بشی
غیر ارادی
نه؟
اونا اسکلن ولشون کن...
ذاتیه...
فکر نکنم
فکر نکن بلکه مطمئن باش...