چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

هی، با تو ام

من تمام حوصله هایم را در گذشته جا گذاشته ام

دیگر چیزی برای شما باقی نمانده است...


نوشته شده توسط تو

نظرات 18 + ارسال نظر
zeinab پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:46 ق.ظ

آی گفتی!
حوصله خودمم دیگه ندارم

اوهوم...

فرداد پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:57 ق.ظ

توی این دنیا به اندازه کافی برای همه سهم وجود داره...
مخصوصا برای من

باز خوشحالیا...

پ.نون پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:05 ق.ظ http://babune.blogsky.com

نه تمام حوصله، همینقدر که وقت میذارى بگى حوصله ندارى، حوصله دارى. بعضى وقتا آدم حتى اونقدر حوصله نداره که به زبون بیاره.

هوممم...

عابر پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:26 ق.ظ http://photonote.blogfa.com

یه سوال :)
اینا که حوصلشون سر میره یعنی خیلی زیاد حوصله دارن؟

حوصله نداری یا دلیلی برای حوصله خرج کردن برای دیگران نداری
اگه تصمیم به زندگی داشته باشی بی حوصله نمیشه تو

من هیچ تصمیمی ندارم حوصله هم ندارم عابر...

عابر پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:19 ق.ظ http://photonote.blogfa.com

مهم اینه که چطوری راحتی
اگه بی حال باشی و از بی حالی ناراحتم باشی باید یه کاری بکنی دیگه
یا تغییر یا دور از جون مرگ :)

اما اگه همین جوری که هستی راحت باشی من چه حرفی دارم بزنم!

هیچ حرفی...

فرداد پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:20 ق.ظ http://ghabe7.blogsky.com

مگه با خوشحالی من مشکل داری؟
نکنه تو هم مثل خیلیای دیگه با غم دیگران میونه ات جورتره؟
محض اطلاع:
خوشحال نیستم...ولی تا دلت بخواد سرخوشم...مثل یک احمق.

من نه غم کسی واسم مهمه نه خوشحالیش...
پس به حماقتت ادامه بده...

شب پره پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:38 ق.ظ

من تمام چیزهایم را در گذشته٬جا گذاشته ام٬حتی آینده را٬من در گذشته دفن شده ام و بر خشت های گور من جلادانی ازگذشته مشعل دیوانگی افروخته اند که بسوزاند٬پر پرواز خیال هر کسی را که برای گشودن قفل صندوق اسرار گذشته٬کلیدی سمت گورم می آرد...
من از گذشته ام و هر آن چه که از آن بر جای مانده بیزارم...
جسمم٬پیرتر از سنم٬و صدایم پیرتر از جسمم٬و روحم خسته تر از صدایم...بی حوصله٬بی حوصله٬بی حوصله...من برای مردن هم زیادی خسته هستم...

سیاوش پاکسرشت پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:36 ب.ظ http://spakseresht.ir/mr

حوصله اصلن چی هست؟ چیزی یادم نمیاد!!!!!

تو که هنوز جوونی...

no name پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:19 ب.ظ http://www.listen2me.blogfa.com

منم تو گذشته های خیلی دور جا گذاشتم!
.
.
.

هوممم...

کلاغ آبی پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:36 ب.ظ

مث پیر مردا

مث هر چی...همینه...

ب ه س جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:57 ق.ظ http://boqz40.blogfa.com/

ای وای منم شدیدن با کمبود حوصله مواجه ام

من باهاش مواجه نیستم کمبودم ندارم...
کلا ندارمش...

یادداشت های یک بـیـگـانـــــــه جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:43 ب.ظ http://hepta.blogsky.com

زدی تو خال

بله...

MisspInk جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:00 ب.ظ

این روزها این بی حوصلگی بی داد می کنه!

بی داد نمیکنه بلکه سکوت میکنه...

مداد گلی شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:13 ق.ظ

خوبه باز حوصله ت اومد اینو بش بگی

به شما گفتم...

مریم یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:01 ق.ظ http://www.twosister.blogsky.com

اینو معمولا پدرا یا پدر بزرگا میگن که ما دیگه حتی حوصله ی خودمونم نداریم البته حقم دارن سنی ازشون گذشته....

از منم سنی گذشته...

یاسین دوشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:26 ق.ظ http://www.sooryas.blogsky.com

و حالا که حوصله ات را هم ندارم...
تو ول کن نیستی!
مثل لجبازی کودکانه پسرک پشت ویترین مغازه ها!

هوممم...

طیبه پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:46 ق.ظ http://closefreind.blogfa.com

واااااااااای...l.من حتی خودم را هم در گذته جا کذاشته ام...."تو"

هوممم...

قطره پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:27 ب.ظ

قربان پوستکندگی شما!

هوممم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد