شب پره
پنجشنبه 31 شهریورماه سال 1390 ساعت 12:27 ب.ظ
بین من و این شهر بین من و این عصر چه را بطه ای هست؟یک رابطه ی معکوس ...هر چه قدر که شهر بزرگ تر می شود انسان ها کوچک تر می شوند و هر چه قدر که عصر نیرومند تر باشد انسان ها ضعیف تر...و این نماد یک وضعیت مندی است٬نماد وضعیتی که درون آن هستیم...مدرنیسم...همان طور که مدرنیسم در تولید به سری کاری رسید و پدیده ای مثل خط تولید شکل گرفت در مورد سوژه هم٬سوژه ای که از قبل آبژه اش را تولید کرده٬همین قصد را دارد...انسان روی خط تولید!!!محصولی جدید از کارخانه جات ایران انسان:انسان۲۰۶ خاکستری متالیک فول آپشن٬تودوزی چرمی٬هیدرولیک!!۱ تمام هیدرولیک... از بین بردن تفاوت و تاکید بر مشابهات از طریق یکسان سازی هر چه بیشتر به منظور هم خوانی بیشتر با ابژه ای که قبلآ تولید شده...و به این ترتیب فقط یک افسار نیاز خواهد بود برای مهار انسان-اسب های رام شده... جرم؟خود بودن٬حکم؟حذف شدن...خود بودن نا به هنجاریی٬ نا بخشودنی است و شاید دیگر وقت آن رسیده باشد که دمل ها را بشکافیم!!!حماقت و حقارت زیر پوست فلسفه آماسیده و اگاهی بر خلاف تصور آن سوزنی نیست که باید برای خالی کردن چرک این دمل در پوست فلسفه فرو کرد٬آن آگاهی که هنوز واکنشی است٬ان آگاهی که ما در دوره کودکی آن هستیم... دیالیکتیک هم کافی نیست دیالکتیک ایده برده هاست٬خواست نیستی و بیان گر تاریخ هیچ انگاری...٬دیالکتیک عنصر شکل دهنده ی دمل چرکین حماقت وحقارت در فلسفه است و برای شکافتن آن نیازمند سروران کنشگر و وجود های آری دان هستیم٬نه آری گویی خر بلکه آری گویی شیر...وجود های آری دانی که خواستشان خواست تفاوت است...
چشم :)
بچه حرف گوش کنی شدی...
حتما همین طوره
اوهوم...
بین من و این شهر بین من و این عصر چه را بطه ای هست؟یک رابطه ی معکوس ...هر چه قدر که شهر بزرگ تر می شود انسان ها کوچک تر می شوند و هر چه قدر که عصر نیرومند تر باشد انسان ها ضعیف تر...و این نماد یک وضعیت مندی است٬نماد وضعیتی که درون آن هستیم...مدرنیسم...همان طور که مدرنیسم در تولید به سری کاری رسید و پدیده ای مثل خط تولید شکل گرفت در مورد سوژه هم٬سوژه ای که از قبل آبژه اش را تولید کرده٬همین قصد را دارد...انسان روی خط تولید!!!محصولی جدید از کارخانه جات ایران انسان:انسان۲۰۶ خاکستری متالیک فول آپشن٬تودوزی چرمی٬هیدرولیک!!۱ تمام هیدرولیک...
از بین بردن تفاوت و تاکید بر مشابهات از طریق یکسان سازی هر چه بیشتر به منظور هم خوانی بیشتر با ابژه ای که قبلآ تولید شده...و به این ترتیب فقط یک افسار نیاز خواهد بود برای مهار انسان-اسب های رام شده...
جرم؟خود بودن٬حکم؟حذف شدن...خود بودن نا به هنجاریی٬ نا بخشودنی است و شاید دیگر وقت آن رسیده باشد که دمل ها را بشکافیم!!!حماقت و حقارت زیر پوست فلسفه آماسیده و اگاهی بر خلاف تصور آن سوزنی نیست که باید برای خالی کردن چرک این دمل در پوست فلسفه فرو کرد٬آن آگاهی که هنوز واکنشی است٬ان آگاهی که ما در دوره کودکی آن هستیم...
دیالیکتیک هم کافی نیست دیالکتیک ایده برده هاست٬خواست نیستی و بیان گر تاریخ هیچ انگاری...٬دیالکتیک عنصر شکل دهنده ی دمل چرکین حماقت وحقارت در فلسفه است و برای شکافتن آن نیازمند سروران کنشگر و وجود های آری دان هستیم٬نه آری گویی خر بلکه آری گویی شیر...وجود های آری دانی که خواستشان خواست تفاوت است...
چه اشکالی داره اگر آدمای اطراف از ما بهتر باشن و ما رفتارهای بهتری از خودمون نشون بدیم؟
بهتره آدم دنبال خود واقعیش باشه تا تقلید رفتار بهتر از دیگران...
یک عمر دیگری بودم... الان که می خوام خودم باشم می بینم خیلی سخته خیلی ولی خوب یا بد خودمم حتی اگه دیگه کسانی نباشه که میونشون بپلکم...
اوهوم خوبه...
:) بله پس چی که!
من خیلی بچه خوب و با تربیتی ام
باش تا صبح دولتت بدمد...
من خودم بخش کوچکی از این مرضم نمی تونم بگم باشه رو آدماییی مثل من حساب نکن :-)
باشه...
یکی منو پیدا کنه!
هه...
خو ینی بست بشینیم تو خونه که همه رقمه مال خودمون باشیم. چی بگم والا؟!!
نه برو اما توی آدما گم نشو...