چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

این زنای خاک بر سری که حقوق برابر میخوان این بلا رو سر ما آوردن

این که مجبور بشم  جلوی یکی بشینم و اون ازم سوال کنه و من جواب بدم منو میکشه...

این روزا همش دارم میمیرم...


کاش یه آدم فهمیده پیدا بشه توی این دنیا و بگه کار کردن واسه زنا قدغنه...

کاش من میتونستم توی خونه بمونم و غذا بپزم و با جارو دستی خاک فرشای خونم رو بگیرم اما نرم سر کار...

کاش من میتونستم توی خونه بمونم و  یه عالم لباس چرک رو با دست بشورم اما نرم سر کار...

کاش من میتونستم توی خونه بمونم و یه عالمه سبزی بگیرم پاک کنم و بادمجون سرخ کنم واسه زمستون اما نرم سر کار...

کاش من میتونستم صبح تا هر ساعتی که دلم میخواد بخوابم و با یه موزیک خوب و یه صبحانه جالب روزم رو شروع کنم به جای اینکه ساعت 6 بیدار شم و با عجله برم سر کار که سر ساعت کارت بزنم...

اصلا به نظر من برابرترین حقوق اینه که زنا توی خونه کار کنن مردا برن کار بیرون رو انجام بدن...

بهترین و درست ترین و حقیقی ترین برابری حقوق همینه که من میگم...


حالم یه وضع بدیه این روزا...


نوشته شده توسط تو


نظرات 18 + ارسال نظر
his شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:58 ب.ظ

khoda morde adamam soestefade kardan

چه ربطی به خدا داشت اونوقت...؟

جیب بر شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:58 ب.ظ http://jib-bor.blogsky.com

کاش !

...

آغازی دیگر یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:06 ق.ظ http://start2.blogsky.com

اون وقت به من می گی خودتو باخرید کن!بدبختی اینه که من نه کار بیرون رو دوست دارم نه حوصله اینایی که گفتی رو دارم

گفتم شاید شرایطش رو داشته باشی...

عابر یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:30 ق.ظ http://photonote.blogsky.com

بیا
اینم از تو
هر چی من به این زنا میگم، میگن نفست از جای گرم بلند میشه وقتی جیبت خالی شد دوباره میفتی دنبال کار. بشین سر جات شکر کن

ولی من میگم نه
از چشم گفتن متنفرم

یعنی دلم واسه موزیکی که گفتی اونم ساعت 9 صبح با آب پرتقال لک زده ها

هومممم....

حسین رها یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:15 ق.ظ http://Www.sabz-raha1.blogsky.com

وقتی حرص میخوری میتونم تصور کنم چجوری میشی!

خوشحالی که میتونی تصور کنی...؟

یه رازه یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:48 ق.ظ

آی گفتی ..آی گفتی
اصلا کار کردن بیرون برای زن یه دورهو زمونه از صد تا فحش ناموسی بدتره
همه ی اون گزینه هایی که گفتی لایک
خوشم میاد فمنیست نیستی هاااااااااااااااااااااااااااااا

خوشت بیاد و به خوش اومدنت ادامه بده...

amir یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:16 ب.ظ http://www.facebook.com/amir.foroozandeh

منم همچین شرایطی تو زندگیم داشتم . تازه یکم بدتر از تو . اون دیگه خوشی میزد زیر دلش بیشتر اذیتم میکرد و آخرشم پایان خوشی نداشت...

هوممم...

مهدیه یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:37 ب.ظ http://mhdh.blogsky.com

منم الان یه دخترم
باید دنبال کار باشم
باید ... نه اختیار ... دست خودم بود منم از زندگی لذت میبردم
منم میشکنم
یکی ازم سوال میپرسه
اه از این سوالای استخدام حالم بهم میخورهههههههههه

تو الان یه دختری...؟
یعنی بعدا دختر نیستی...؟

کوریون یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:59 ب.ظ http://chorion.blogsky.com/

آخ‌جون الان دعوا میشه دوباره مثل اون روز :))
-
تصدقت :دی

حیف آیکون ناخن زدن نداریم... D:

شب پره یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:01 ب.ظ

من جنسیتم را به چیزی نمیگیرم اما فردیتم را چرا.برابری حقیقی در جامعه آن برابری است که به فرد داده می شود نه به جنس٬به فرد به مثابه ی انسان نه مرد و نه زن...
فمینیسم نفی فمینیسم است٬باز شناسی هویت به عنوان زن یا مرد و تاکید بر جنبه های خاصی از ویژگی های روانی٬فیزیکی٬جنسیتی ودر کل زیستی در درجه ی اول به معنای ایزوله کردن این ویژگی ها از کانتکس خودشان و دیدن آن ها از چشمان انتزاع است...که در نهایت مبارزه برای رسیدن به آن٬به حرکتی برای نرسیدن به آن می انجامد٬همان طور که کارگران با تاکید بر طبقه شان٬پرولتاریا٬و نه تاکید بر فردیت شان به عنوان فرد انسانی به اضمحلال خود سرعت بخشیدند٬و فمینسم هم اگر به جنبه های جنسیتی خود تاکید کند نابود می شود و اگر هم نشود به مبارزه ای سیاسی می انجامد که دیگر موضوعش قدرت است و نه حقیقت و برابری حقوق...
تنها انسان از حقوق برابر بر خوردار است ونه مرد و نه زن...

کاری با حقوق انسانی ندارم اما زنا با مردا هرگز حقوقشون برابر نباید باشه...

ساسان یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:25 ب.ظ http://jahanam.persianblog.ir

حالا نه به این شدت که تو میگی

بعدشم ؛ تو واقعا زنی؟!
من واقعا تا حالا فک میکردم تو مرده!!

دقیقا به همین شدت که من میگم...

پ.نون دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:38 ق.ظ http://babune.blogsky.com

بعضی وقتا فکر میکنم اونقدام آنرمال نیستی ؛)

خوبه...

قطره دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:09 ب.ظ http://www.adrop.blogfa.com

شاید خونه موندنو دوس داشته باشی... ولی عمرا اگه تو خونه ببینی این لیستی که اینجا واسه ما ردیف کردی رو انجام بدی!

هی بچه من اینجا حرف ردیف نمیکنم...
حواست باشه به کی داری چی میگی...
من اینجا تحلیلای سالها تجربم رو پست میکنم...

قطره شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:09 ب.ظ http://www.adrop.blogfa.com

خیلی وقت بود هیشکی بهم نگفته بود بچه!! الحق که اندشی!

اند چی...؟

zeinab دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:45 ق.ظ http://zeinabfatehi.hani@gmail.com

به نظرمن هم آزادی و برابری یعنی اگر زنی دوست داشت بیرون از خونه کار کنه کسی نتونه مانعش بشه اگه هم دلش خواست تو خونه باشه هیچ کس نباید براش حرف در بیاره و برچسب بزنه بهش

نظرت مورد قبول نیست...

هیچ یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:44 ق.ظ http://mindzeinab2009.blogsky.com

.ای کاش من هم زن بودم و می توانستم در خانه بمانم و خانه داری کنم تا لطافت دل من در هوای الوده ی بیرون اسیب نبیند ...و اکنون هم در این چند ماه که کارم رو از دست دادم هر چند روز یک بار از خونه می رم بیرون ...

ای کاش تو با توی خونه موندن و کار نکردن مردانگیت رو فراموش نمیکردی...

نادیا دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:54 ب.ظ

واسه اینکه شما کار نکنید و بمونید توی خونه لزومی نداره که یک نفر بیاد و کار کردن رو برای زنها ممنوع کنه.
یعنی شما همونطور که الان خودتون رو "مجبور" به کار کردن می بینید، دوست دارید برای کار نکردن هم "اجبار" باشه.
اصلا به حق انتخاب فکر کردید؟؟

هه...

مردم پنج‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:05 ق.ظ

خداوند دو دستی خاک بر سر جمیع شما بنماید انشا الله...

منم عاشقتم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد