چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

بی زمانی از همش بهتره

گذشته و آینده همیشه بن بست بوده و زمان حال دائماً وَرَم کره است...


نوشته شده توسط تو

نظرات 13 + ارسال نظر
جیب بر یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:42 ب.ظ http://jib-bor.blogsky.com

کرده است نیست احتمالا ؟ گفتم واست شاید مهم نباشه ولی هست
حالی وجود نداره که بخواد حالا ورم کنه

حال وجود نداره مگر اینکه انکارش کنی...

... دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:07 ق.ظ http://successking.blogfa.com/

و حال دائما گذشته و آینده است
بن بست تو بن بسته

...

هاست رایگان دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:16 ق.ظ http://youhosting.ir

آیا تابحال به این اندیشیده اید که یک سایت شخصی داشته باشید؟ ماب ه شما به رایگان و بدون پرداخت هیچ گونه وجهی این امکان را برای شما براهم آورده ایم.
20 گیگابایت فضای رایگان
200 گیگابایت پهنای باند ماهیانه
پارک دامنه و ساب دامنه نامحدود
ایمیل آدرس نامحدود
دیتابیس نامحدود
آدرس اختصاصی به صورت:
you.zio.ir
you.ooq.ir
و بسیاری امکانات فوق العاده دیگر

www.YouHosting.ir

یعنی عاشق عکس آواتارت شدم...

آغازی دیگر دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:18 ق.ظ http://start2.blogsky.com

خوشم میاد از بحث زمان
ولی موافق نیستم.بن بست نیستند.در جریانند

بن بستن منصوره...

شب پره دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:43 ب.ظ

گذشته٬آینده٬حال٬هیچ یک وجود ندارد٬زمان یک توهم است...آن چه هست ابدیت و بی کرانگی است٬بی کرانگی لحظه ای که در امتداد فضا کش آمده و از پس و پیش به ابدیت چسبیده...هستی٬ابدیت است و این گونه است که هنگامی که استاوروگین از کریلف می پرسد:«تو به زندگی ابدی در جهان دیگر اعتقاد داری؟»کریلف پاسخ می دهد:«خیر٬ولی به زندگی ابدی در این جهان باور دارم»او به ابدیت جهان پیوند خورده و این پیوستگی را این چنین بیان می کند و این سخنی زیبایی شناسانه است٬چرا که او در پس پرتو شفاف درونش می بیند که جهان زیباست و می داند که با استحاله ی خود در این زیبایی٬زیبایی که در پیوند با ابدیت است سرانجام به زندگی ابدی در این جهان دست می یابد...
از چشم جهان همه چیز هست و فقط هست و برای دیدی برتر باید در چشمان جهان ماوا گزید...جهان٬زمان ندارد و مادر من دنیاست و من در آغوش مادرم جاویدان هستم...بدون گذشته٬بدون آینده٬بدون حال...

sasan دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:38 ب.ظ http://jahanam.persianblog.ir

لعنتی...
من با موبایل میام نت ؛ وبلاگ تو هم نمیدونم چه مرگشه تو موبایلم نصفه میاد! واسه همین نمیدونم الان چه خبره!
به هر صورت دیدم میام اینجا و نمیتونم کامنت بذارم ؛ گفتم یه چیزی گفته باشم...
فعلا...

خوب با موبایل نیا، با کامپیوترت وصل شو...

30ما دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:49 ب.ظ http://www.sadsaltanhayi.blogfa.com

ورم ؟؟؟؟ حال؟؟؟

نه ورم پذیرایی...والا...

یاسین سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:52 ق.ظ http://www.sooryas.blogsky.com

حالم آنقدر ورم کرده که دارد می ترکد!
کاش رو به آینده بترکد...
----
استاد ما بدینوسیله شاگردی خودمان را اعلام می داریم!

هه...
-----
شاگردیت رو میپذیریم... :)

پری کاتب سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:44 ق.ظ http://www.babaee1.persianblog.ir

هی رفیق قدیمی!
ما که اصلن نفهمیدیم
این ورم کره احتمالن ورم کرده نیستش؟

هستش...

کوریون سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:01 ق.ظ http://chorion.blogsky.com/

ورم خوب بود، کرخ هم هست ، خیلی چیزهای دیگه هم هست که نمیشه گفتش..
-
تصدقت

میشه گفت فقط یکم جسارت میخواد...

شاهین سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:41 ق.ظ http://ravani.blogsky.com

GOZASHTE RO HASTAM KE BOnbast , ama ayande...in kheili negaran konandas

نگران نباش چون بن بسته....

بارون خورده سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:39 ق.ظ http://BaroonKhorde.BloGSky.Com

شایدم دملی چرکین

حتی دمل چرکی...

کوریون سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 05:50 ب.ظ http://chorion.blogsky.com/

چشم مائی ..

اوه چه چش درشتی داری... :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد