یه ضعیفه
چهارشنبه 4 آبانماه سال 1390 ساعت 04:18 ب.ظ
آفتاب نیست ؟ به درک بهش بگو هرگز نیاد .. چون اگه تصمیم بگیره که بیاد احتمالا خیلی دیر شده :(
درک هم جای خوبیه...
شب پره
چهارشنبه 4 آبانماه سال 1390 ساعت 06:20 ب.ظ
«در جهانی که ناگهان از هر خیالی واهی و از هر نوری محروم محروم شده است انسان احساس می کند که بیگانه است».و این شب جاودانی که سایه خود را بر فراز زمین پهن کرده به این دلیل وجود دارد که حتی خورشید هم بخش تاریکی دارد...اگر نوری نباشد چه نتیجه ای باید گرفت؟جهان معنا ندارد؟زندگی بیهوده و عبث است؟من هرگز به چنین چیزی معتقد نبوده ام.هر چند که زندگی و جهان معنایی ندارد اما این وظیفه ی انسان است که جهانی را که در بی معنایی غوطه ور است از ورطه ی بیهودگی و بی معنایی به بیرون بغلتاند...انسان٬خود٬معنای هستی است...و با این که خورشید هم بخش تاریکی دارد اما هست واستخوان های ما را گرم می کند...
در نرو
از کجا...؟
می خوای بری تو کمین !!!
نه...
با چشم بسته هم نور از تاریکی قابل تشخیصه
سه دور هم دور سرت پارچه بپیچی بازم از یه روزنه ای میفهمی هنوز روشنه...
واسه ندیدن نور فقط باید کور شد...
اینجا از ندیدن نور حرفی نزدم...
آفتاب آمد دلیل آفتاب
اوهوم...
هه...
...
اوهوم...
کوفت...
شانه به شانه ، نه سایه به سایه
خوشم میاد ازت...
سلام
بعدش...؟
امروز و این هوای برای بارونی چه کردی؟!
امروز آفتاب هم سایه شده بود...
آفتاب نیست ؟
به درک بهش بگو هرگز نیاد .. چون اگه تصمیم بگیره که بیاد احتمالا خیلی دیر شده :(
درک هم جای خوبیه...
«در جهانی که ناگهان از هر خیالی واهی و از هر نوری محروم محروم شده است انسان احساس می کند که بیگانه است».و این شب جاودانی که سایه خود را بر فراز زمین پهن کرده به این دلیل وجود دارد که حتی خورشید هم بخش تاریکی دارد...اگر نوری نباشد چه نتیجه ای باید گرفت؟جهان معنا ندارد؟زندگی بیهوده و عبث است؟من هرگز به چنین چیزی معتقد نبوده ام.هر چند که زندگی و جهان معنایی ندارد اما این وظیفه ی انسان است که جهانی را که در بی معنایی غوطه ور است از ورطه ی بیهودگی و بی معنایی به بیرون بغلتاند...انسان٬خود٬معنای هستی است...و با این که خورشید هم بخش تاریکی دارد اما هست واستخوان های ما را گرم می کند...
سایه نشین؟؟
میشه چند لحظه ای به خنکای سایه پناه برد ولی چرا همیشگی ؟؟؟
چون.
اینکه نوشتم نتیجه گیری بحثی بود که بعد از خوندن نوشتت با خودم کردم :)
طولانی بود فقط نتیجشو نوشتم
هر چی کوتاهتر مینویسی بیشتر حال میکنم... چون فرصت بحث و به ذهنم میدم
ابایی ندارم از اینکه بگم به بعضی از حرفات ساعتها فکر میکنم و با نظر خودم تغییرشون میدم و یه نتیجه واسه خودم میگیرم و ...
باشه...
عالی بود
دون ژوان دلیل رفتنت به من ربطی نداره ولی نبودنت خوب نیست...
موفق باشی و شاد
باشه...