چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

بی حرکت

لَش شده لابه لای من...


نوشده شده توسط تو

نظرات 5 + ارسال نظر
ی ضعیفه دوشنبه 9 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:38 ق.ظ

هوم ..

یاد گرفتیا...

شب پره دوشنبه 9 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:50 ب.ظ

خودم را ول می کنم که بیفتم٬که بیفتد...از روی من...لش لش...با سر توی لجن فرو می روم...تا گردن...از دور شبیه درخت گلابی شده ام حتمآ...سرم کجاست؟توی لجن؟باید بیرون بکشمش...به یاد آن روزهایی که می نشتم...لش لش...و تکه ای از زمین را گاز میزدم و استرالیا...این استرالیای لعنتی همیشه در گلویم گیر می کرد و آن کانگروهای بد ترکیب همین طور وحشت زده از دهانم بیرون می پریدند...مثل این بود که هسته ی استرالیا را تف می کردم بیرون...که بیفتند٬لش لش...توی لجن زار...با سر...
سرم٬بیرون کشیدمش...پوست صورتم کنده شد٬توی لجن زار ماند...و حالا چه؟حالا چه می شود؟گوشت صورتم لخته لخته کنده می شود و می ریزد...این منم؟چه قدر زشت...باید بنویسم٬از چه؟برای نوشتن باید فکری داشت٬فکری ندارم!لازمه ی ادراک خوب دیدن است...خوب نمی بینم...چشمانم سیاهی میرود...می افتم...لش لش...روی لجن ها...آرام٬بی حرکت...لجن٬من را می مکد...به درون خودش..این جا خوب است...زیر لجن ها... می توانم لش لش بمانم...همین جا تا ابد...می مانم...لش لش...

عابر دوشنبه 9 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:57 ب.ظ http://photonote.blogsky.com

دو به دو
...
می به می
...
لا به لا
...


موسیقی کرخت کننده ای هستی تو

پس کرخت شو...

کمپوت دوشنبه 9 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 06:34 ب.ظ http://WWW.GHOTIKOMPOT.BLOGFA.COM

خب ، آره...

هوممم...

کوریون پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:33 ق.ظ http://chorion.blogsky.com/

از "لا"ی انگشتان تو می ترسم وقتی لای انگشتان من است ..

گیر افتادی لای انگشتاش...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد