خودم را ول می کنم که بیفتم٬که بیفتد...از روی من...لش لش...با سر توی لجن فرو می روم...تا گردن...از دور شبیه درخت گلابی شده ام حتمآ...سرم کجاست؟توی لجن؟باید بیرون بکشمش...به یاد آن روزهایی که می نشتم...لش لش...و تکه ای از زمین را گاز میزدم و استرالیا...این استرالیای لعنتی همیشه در گلویم گیر می کرد و آن کانگروهای بد ترکیب همین طور وحشت زده از دهانم بیرون می پریدند...مثل این بود که هسته ی استرالیا را تف می کردم بیرون...که بیفتند٬لش لش...توی لجن زار...با سر... سرم٬بیرون کشیدمش...پوست صورتم کنده شد٬توی لجن زار ماند...و حالا چه؟حالا چه می شود؟گوشت صورتم لخته لخته کنده می شود و می ریزد...این منم؟چه قدر زشت...باید بنویسم٬از چه؟برای نوشتن باید فکری داشت٬فکری ندارم!لازمه ی ادراک خوب دیدن است...خوب نمی بینم...چشمانم سیاهی میرود...می افتم...لش لش...روی لجن ها...آرام٬بی حرکت...لجن٬من را می مکد...به درون خودش..این جا خوب است...زیر لجن ها... می توانم لش لش بمانم...همین جا تا ابد...می مانم...لش لش...
هوم ..
یاد گرفتیا...
خودم را ول می کنم که بیفتم٬که بیفتد...از روی من...لش لش...با سر توی لجن فرو می روم...تا گردن...از دور شبیه درخت گلابی شده ام حتمآ...سرم کجاست؟توی لجن؟باید بیرون بکشمش...به یاد آن روزهایی که می نشتم...لش لش...و تکه ای از زمین را گاز میزدم و استرالیا...این استرالیای لعنتی همیشه در گلویم گیر می کرد و آن کانگروهای بد ترکیب همین طور وحشت زده از دهانم بیرون می پریدند...مثل این بود که هسته ی استرالیا را تف می کردم بیرون...که بیفتند٬لش لش...توی لجن زار...با سر...
سرم٬بیرون کشیدمش...پوست صورتم کنده شد٬توی لجن زار ماند...و حالا چه؟حالا چه می شود؟گوشت صورتم لخته لخته کنده می شود و می ریزد...این منم؟چه قدر زشت...باید بنویسم٬از چه؟برای نوشتن باید فکری داشت٬فکری ندارم!لازمه ی ادراک خوب دیدن است...خوب نمی بینم...چشمانم سیاهی میرود...می افتم...لش لش...روی لجن ها...آرام٬بی حرکت...لجن٬من را می مکد...به درون خودش..این جا خوب است...زیر لجن ها... می توانم لش لش بمانم...همین جا تا ابد...می مانم...لش لش...
دو به دو
...
می به می
...
لا به لا
...
موسیقی کرخت کننده ای هستی تو
پس کرخت شو...
خب ، آره...
هوممم...
از "لا"ی انگشتان تو می ترسم وقتی لای انگشتان من است ..
گیر افتادی لای انگشتاش...