چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

شما باعث قلنج بیشتر نشید، لازم نیس قلنج بگیرید

بعضی از مردها زیر بار مشکلات و مسئولیت های زندگیشون از کمر خم میشن و گاهی این بار انقدر زیاده که فراموش میکنن کمی کمر خم شدشون رو  را راست کنن و قلنجی بگیرن...

گرمای دست یه زن شاید یادشون بندازه که حداقل کمرشون خم شده، حتی اگه صاف نشه...


نوشته شده توسط تو

shadow

باید آفتابی باشه تا ما سایه نشین بشیم...


نوشته شده توسط تو



یلدا و شراب و عرق و هفت نفس

+ شکلات

+ یک نفس

- ترس

+ دو نفس

- صدای بم بم قلب

+ سه نفس

- صدای بم بم بم قلب

+ چهار نفس

- اشک

+ پنج نفس

- ناله

+ شش نفس

- تباهی نصفه نیمه و پاره شده

+ هفت نفس

و صبح و نگاه و درد و بی حسی...



نوشته شده توسط تو

بعدش حتی اگه بهم فحش هم بدن بی تفاوت فقط نگاشون میکنم

من یا با آدما حرف نمیزنم یا به گوه میکِشَمِشون، مگر آدمی که خود واقعیش رو زندگی کنه...


نوشته شده توسط تو