چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

حتی اگه خودت از زندگیت بیرونش کرده باشی

گاهی، وقتی یه آدم از زندگیت بیرون میره دیگه تو با تمام آدمای روی زمین احساس غریبی میکنی...


نوشته شده توسط تو

نظرات 9 + ارسال نظر
حضرت دیفار سه‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:48 ب.ظ http://Difar.blogsky.com

با ما غریبه گی نکن بی خیال بقیه

باهمه...همه ها... یعنی همه...

کوریون چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:56 ق.ظ http://chorion.blogsky.com/

همین که زمینت بوده باشه، همین که خاکت بوده باشه اون آدم .. کافیه تا بی زمین و بی ریشه بمونی همه عمر .. همه عمر .. همه عمر ..

میدوم اینا رو آهسته گفتی و فریاد نزدیشون...

aynar چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:29 ق.ظ http://takhtefolad2.blogfa.com

اوهوم ...

اوهوم یاد گرفتی تو هم...؟

فرداد چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:31 ق.ظ http://ghabe7.blogsky.com

من که دیگه با همون آدم هم غریبه میشم....
راستش دیگه عادتم شده فقط به غریبه ها سلام کنم.

به همین خاطر دیگه به ما کم سلام میکنی...؟

sadeh.forever چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:50 ق.ظ http://sadeh-forever.blogfa.com

اوهوم ....

گریه نکن... به جاش زل بزن...

عابر چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:29 ب.ظ http://photonote.blogsky.com

بیرون نمیرود...

میرود...

عابر پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:56 ق.ظ http://photonote.blogsky.com

من
متشکرم
تو

...

شاهین پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:11 ق.ظ http://ravani.blogsky.com



sour truth!

اوهوم...

دیوونه سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:37 ق.ظ

أی تو روحت... اگه خودت بیرونش کرده باشی

من کلا آدم خنثایی هستم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد