چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

من هر وقت پای یه زن دامن پر چین میبینم گم میشم توی چیناش

وقتی 5 سالم بود عروسی یه نفر بود و من دلم میخواست دامن بپوشم ولی چون دامنی نداشتم بهم یه سیلی زدن که خفه شم و برای دامن گریه نکنم. دقیقا همون موقع بود که نصفی از زنانگیم جر خورد و رفتم توی کوچه و توی جوبای خیابون بازی کردم و بزرگ شدم...


نوشته شده توسط تو

نظرات 17 + ارسال نظر
مهنوش یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:06 ب.ظ http://kochneshin

وای که چقدر دلم تو را می خواست توی همیشگی که هست
تویی که ادعایی برای بودنش ندارد و نیازی به تایید یا رد کسی ندارد تویی صادق

یاد اون آهنگه افتادم:
تو تو فقط تو عاشقیام فقط تو... :)))

مهرنوش یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ب.ظ http://kochneshin

وای از این دو نیمه شدن ها...

وای...

صهبا یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:34 ب.ظ http://hoorshid.blogfa.com

heeeeeeeeeeeeey :-(

بله...؟

گیتی دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:56 ق.ظ http://gitiii.blogfa.com

پنج ساله بودم که عروسک مو مشکیم را بعنوان دست مریزاد به دختر معلم خواهرم دادند ومن از بچه چون مادری داغدار مرثیه خوان چشمان سیاه وخیس مو مشکی بودم

هوممم...

MisspInk دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:07 ق.ظ

سرما زدِگی با یخ زدِگی فرق می کنه تو
سرما زده که بشی اُمید به برگشت هست، ولی دُچارِ یخ زدِگی که بشی مطمئن باش کارِت تمومه دیگه..

خیلی خوبه که هستی.

اوهوم...

absolution دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:39 ق.ظ

:)
آخ دلم برای این پستات بود که تنگ شد!!

اگه زیاد حرف مفت نزنن زیاد رم نمیکنم و مینویسم...

فرداد دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:51 ق.ظ http://ghabe7.blogsky.com

راستش من هم هنوز محو دامن پرچینم ...با اینکه زن نیستم....

ما هم که باید زن باشیم نیستیم...

aynar دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:53 ق.ظ http://takhtefolad2.blogfa.com

خیلی خوشحالم که هستی سراغتو خیلی گرفتم ...

کلا نباید سراغ میگرفتی حالا با کم و زیادش کار ندارم...

شاهین دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:16 ب.ظ http://ravani.blogsky.com

همه قسمتهایی از روحمان جان ماند در کودکی

اسمش جا موندن نیس...

یه ضعیفه دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:36 ب.ظ

خبر مرگت ..داشتم از اینکه نبودم و تو رفتی دق می کردم
آی اگه پیشم بودی موهتو از ته می کشیدم
خوشحالم که هستی
قربونت برم ...
بذار یه بوس بدم
ای جانم
خیلی عزیزی

تو ازدواج کردی...؟

یه ضعیفه دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:55 ب.ظ

با اجازه ت

هه...

حضرت دیفار دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:26 ب.ظ http://Difar.blogsky.com

فرهنگ غلط ما بسیار ما را جر داده است

به خاطر فرهنگ نبود. دامن نداشتم...

ملودی دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:05 ب.ظ http://dawn-symphony.persianblog.ir/

حیف از دخترانگی هایی که توی بچگی گم میشن

لابد...

بهـ ـمن سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:57 ق.ظ

اینو دوس دارم : به خاطر فرهنگ نبود. دامن نداشتم...

آخه هرکسی هر جوری دلش میخواد میبینه دیگه...

عابر سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:24 ق.ظ http://photonote.blogsky.com

اونورا هوا گرم شده یا تو بی حس شدی؟

فهمیدم که دلم برات تنگ میشه

دیر فهمیدیا... :)

خاتون سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:38 ب.ظ http://ghadamhayelarzan.blogfa.com

وقتی زنانگیت جر می خوره دیگه وصله پینه هم فایده نداره

نداره خاتون فایده نداره...

یاسین سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:30 ب.ظ http://www.sooryas.blogsky.com

نیمی از هر چیز را ازمان گرفتند!!
تا با آن نصف دیگرش...
با نصف هیچکار نمی شود کرد!
زِر بیخود زدند که نیمه پر لیوان و این حرفا

اوهوممم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد