چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

هی ماه دق کرد و هی شب ماسید

وقتی ماه لباسش را برای شب میدرد و شب فقط در خویش میماسد، ماه طاقت نمی آورد، بی قراری میکند این ماه...


نوشته شده توسط تو

نظرات 7 + ارسال نظر
MisspInk سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:35 ق.ظ

از این به بعد می تونم هر وقت که به ماه نگاه کردم یادِ این پُستِ تو بیفتم..

پس خیلی جاها میتونی یاد پستای من بیفتی...

عابر سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:25 ق.ظ http://photonote.blogsky.com

ای ز پاکی فراری جماعت
ماه و پروین
لکه هایی به دامان شب نیست
این شب مشکی سخت یکدست
ماه بد نیست
شب کثیف است

ماه یاد آور سرزمینی است
غرق نور و نوا و ترانه
مانده در یاد شوریدگان جاودانه
لیک جغد پلید زمانه
چادر مشکی اش با بهانه
گسترانیده بر روشنی
ماه
میدرخشد ولی زان میانه
از همان روزن پاره گرد
شاعرانه.

مال 5 یا 6 سال پیشه
تو معنی مربوط به چیزی که نوشتی نیست
همینجوری یادش افتادم

حتی اگه بی ربط بود اما خوشم اومد...

مومو سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:37 ق.ظ http://mo-mo.blogsky.com

برای تمام شدن

تمام شدن توهمه...
تمام نمیشه هرگز...

کوریون سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:22 ب.ظ http://chorion.blogsky.com/

دیگه حتا به ماه هم نمی ماسه این شب ..

حتی مطلع الفجر...

محمد سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:41 ب.ظ http://www.artoftravel.blogsky.com

شب که ماه رو در بر گرفته! ماه غافله!

نچ... این طوریام نیست...

سیگاری سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:07 ب.ظ

زیبایی ماه قصه ما پشت تلالؤ نور کثیف خورشید پنهانه
شاید برای همینه که فقط شبا بیرونه
خورشید فقط یک دیکتاتور

دیکتاتوری رو دوس دارم حتی اگه مال خورشید باشه...

عابر چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:20 ب.ظ http://photonote.blogsky.com

حیف پستی که پاک کردی


حیف خودم که...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد