چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

و این یک حال عجیبِ عمیقه خوبی دارد

از درون زار میزنم و بلند میگویم عزیزم. دستهایم کشیده میشود به دیوار اطرافم، یک آن میبینم دارم تو را چنگ میزنم...


نوشته شده توسط تو

نظرات 7 + ارسال نظر
مثل هیچکس سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:37 ق.ظ http://paaeez.blogsky.com/

عجب درگیری تن به تنیه ها ..

...

مثل هیچکس سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:52 ق.ظ http://paaeez.blogsky.com/

اصلن حال نمیکنم با این جمله!

"نظر شما پس از تائید به نمایش در می آید"



عقده ایــ.. .

اینجا مهم نیست که تو با چی حال میکنی با چی حال نمیکنی.
اینجا اینکه فقط من چی میخوام مهمه. همین...

جیدن سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:53 ق.ظ http://jeedan.blogsky.com

گاهی چنگ زدنها نیز لذتبخشند است

عجیب لذت بخشن...

ANNA سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 06:29 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

هوم...؟

یک اجمق سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:46 ب.ظ http://karnivalehemaghat.blogsky.com

من هم اینجا رو می خونم

خوب میکنی...

... چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:54 ق.ظ

دیوانه برو تا نزدم چنگ به گیسوت. صورتگر تو زحمت بسیار کشیده. تا نقش تو را با همه نیرنگ به صد رنگ. چون صورت بی روح به دیوار کشیده.

به به. چه شاعری...

فرداد چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:43 ق.ظ http://ghabe7.blogsky.com

چنگ ساز خوش صداییه....

چنگ منم خوبه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد