چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

اتفاقاً چون ازش میترسین باید بیفتین توش

از چاله نترسین، چاله برای افتادنه...


نوشته شده توسط تو

نظرات 9 + ارسال نظر
یه ضعیفه سه‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:24 ق.ظ http://zaiiife.blogsky.com/

درسته ..

اوهوم...

نیاز سه‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:03 ق.ظ http://niyaz-banoo.blogfa.com

بستگی به چاله اش هم داره ها! بعضی از چاله ها وقتی بیوفتی سخت میتونی بیای بیرون ازش!

معمولا نمیتونی بیای بیرون از هیچ کدومش...

شهروم سه‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:23 ق.ظ http://shahroom.com

و دست برای گرفتن...

نه لزوماً...

آهو سه‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:03 ب.ظ http://lady-in-red.ir/

اوهوم

بله...

رها سه‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:23 ب.ظ http://rainynight4.blogfa.com/

افتادن و برخاستن ...

افتادن و افتادن و افتادن...

جیدن سه‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:06 ب.ظ http://jeedan.blogsky.com

چاله خوبه ، چاه بده

همش یکیه...

شب پره سه‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:55 ب.ظ

«جیغ مادر را به هنگام زایمان می شنوی و تقلای آخر را به هنگام مرگ می بینی و با خود می گویی آن چه این چنین آغاز میشود و این چنین پایان می یابد می توانست برای شادی طراحی گردد».هر چند در پس این جمله ی کر که گارد نوعی جهان بینی ناامیدانه به زندگی پنهان است اما نمی توان انکار کرد که این گزاره در ارتباطی بی واسطه با مفهوم شادی است.تنها یک ترس واقعی وجود دارد و آن ترس از مرگ در معنای مطلق آن است است...بدون این ترس تنها شادی باقی می ماند.جهان منهای ترس سراسر شادی است...انسان اگر بدل به آن موجود نامیرایی شود که در وحدت با هستی می تواند به دست آورد آن زمان با غرور و افتخار فریاد این همانی سر خواهد داد که٬قله ی هستی قله ی من است...من هرگز نخواهم مرد...و کدام شادمانی است از این جاودانه تر؟...آن کس که نمی ترسد٬ نمی میرد از این رو که مرگ درون او می زیید و نه بالعکس.به این دلیل که انسان نامیرا قادر به جذب همه ی پویش های هستی در درون اقیانوس بی مرز وجود خویش است و در این سطح از عظمت تمامی جریانات و امور مسطح خواهد گشت...مرز بین اوج و حضیض ناپدید خواهد گشت و همه ی فاصله ها و حفره های هستی را یگانگی انسان پر خواهد ساخت...انسان به تمامیت هستی خواهد رسید...عظمت و افتخار و اقتدار٬باقی همه هیچ است...

پ.نون چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:35 ب.ظ http://babune.blogsky.com

شایدم واکسن چاه باشه

اینجوریام نیست...

هومن چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:55 ب.ظ http://thick-fog.blogsky.com/

چاله برای پرکردنه تا بیکار نباشیم

به هر حال اول باید بیفتی توش...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد