دلم نمیخواد کسی جز خودم بشنوه. اگه کسی بشنوه میترسم...
شب پره
پنجشنبه 18 اسفندماه سال 1390 ساعت 03:19 ب.ظ
خب حالا قلب دارم٬چند تایی٬سرخ سرخ٬سرخ شده٬شاید دیگر کمی دیر شده باشد...باز هم باید بگویم؟می گویم...همیشه دیر است٬خوشبختانه...زمانش گذشت٬و آن پیرزن٬با چشم های سربی اش٬رنگ پریده٬و سینه های آویزان چروکیده اش...الان دیگر خوک خپل بدترکیبی شده است٬این طور بهتر است...٬نفس های آخرش را می کشد٬به روبه رویش که نگاه می کند می فهمم که با خود می گوید:چه زود گذشت...این زمان است که هنگام آهنگ های عاشقانه از پا می افتد ولی باز هم زود می گذرد٬حتی بدون زمان...با این وجود من هم روزی خوک خپل بدترکیبی خواهم شد٬با سینه های آویزان چروکیده٬با چشم های سربی ام٬با چشم های سربی اش٬رنگ پریده٬شبیه دو تا تیله٬از آن ها که شبپرش می کردیم٬توی گودی سر...آن هم زود گذشت... با قلب هایم چه کنم؟به درد من که نخوردند٬شاید به درد کرکس ها بخورد٬حتما می خورد٬حتما می خورند...حالا باید بروم٬به سمت دریا٬شبیه بچه لاک پشتی که از تخمش بیرون پریده...
همه چی آرومه من چقد خوشحالم پیشم هستی حالا به خودم میبالم......
هی تو،
وقتی میای اینجا مزخرف نگو...
داره یادآوری می کنه که هنوز زنده ای
خیلی حرفای دیگه ای هم داره...
ااا! منم میشنوم!
دلم نمیخواد کسی جز خودم بشنوه.
اگه کسی بشنوه میترسم...
خب حالا قلب دارم٬چند تایی٬سرخ سرخ٬سرخ شده٬شاید دیگر کمی دیر شده باشد...باز هم باید بگویم؟می گویم...همیشه دیر است٬خوشبختانه...زمانش گذشت٬و آن پیرزن٬با چشم های سربی اش٬رنگ پریده٬و سینه های آویزان چروکیده اش...الان دیگر خوک خپل بدترکیبی شده است٬این طور بهتر است...٬نفس های آخرش را می کشد٬به روبه رویش که نگاه می کند می فهمم که با خود می گوید:چه زود گذشت...این زمان است که هنگام آهنگ های عاشقانه از پا می افتد ولی باز هم زود می گذرد٬حتی بدون زمان...با این وجود من هم روزی خوک خپل بدترکیبی خواهم شد٬با سینه های آویزان چروکیده٬با چشم های سربی ام٬با چشم های سربی اش٬رنگ پریده٬شبیه دو تا تیله٬از آن ها که شبپرش می کردیم٬توی گودی سر...آن هم زود گذشت...
با قلب هایم چه کنم؟به درد من که نخوردند٬شاید به درد کرکس ها بخورد٬حتما می خورد٬حتما می خورند...حالا باید بروم٬به سمت دریا٬شبیه بچه لاک پشتی که از تخمش بیرون پریده...
شایدم پرولاپس دریچه میترال داری! خیلی شایعه
اتفاقا چون شایعه من ندارمش...
به دست و پا افتادنم قلبم درون سینه ام به خودم فقط ربط دارد!
لطفا گوش هایتان را بگیرید
این خوب بود...
داره داد میزنه
میگه چرا راحتم نمیذاری؟
چرا راحتش نمیذاری؟
...