چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

اگر میخواهی مرا بدانی این واژه ها را دانه دانه در دهانت بگذار

دانه دانه واژه ها را از ته گلوی من بردار

ته گلوی من شور است، این واژه ها طعم هق هق میدهد...


نوشته شده توسط تو



نظرات 3 + ارسال نظر
شب پره دوشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:27 ب.ظ

«مهم زندگی جاویدان نیست٬مهم سرزندگی جاویدان است».بالاتر از جاودانگی به مثابه ی بالاترین...
شاید مسامحتآ بتوان گفت که «ایده»ی هگل٬«دازاین» هایدگر است.ایده به مثابه ی برترین صورت تحقق سوژه و دازاین به مثابه ی نوعی وجود در مرحله ای از در-عالم-بودگی.درک ایده تنها به صورت یک «فرایند» امکان پذیر است و نه یک اطلاق.همان گونه که دازاین وجود ندارد٬بلکه وجودمند می شود.تحقق کامل ایده وحدت سوژه و ابژه است و وجود نهایی دازاین به مثابه موجود از خویش فراتر رونده به سوی تصرف امکاناتش.بنابراین «هستی دازاین هستی با-است به این معنی که فی نفسه هستی او در وحدت با دیگری صورت می گیرد از این رو که دیگری در تصرف خود از خود فرارونده است».اما از آن جا که هستی هر موجود انسانی کامل نیست و به همین ترتیب هستی دازاین هم یک فرایند است٬وجود او در رابطه ی مستقیم با اندوه یا آن چه هایدگر دلشوره می نامد قرار می گیرد...دازاین به مثابه ی موجود فراتر از خویش رونده برای تصرف همه ی امکاناتش همواره در مبارزه با آن چه که مانع گشودگی کامل هستی و وجودش است٬می باشد.بنابر این تنها رنج دازاین رنج اصیل و متعالی است در تقابل با گونه ای از رنج و اندوه که ناشی از ایستایی و عدم شناخت است چرا که دلشوره ی دازاین ناشی از ناقص و نامتکامل ماندن و از خود فرا نرفتن است...باقی اندوه ها و رنج ها تنها در «ارکستراسیون قحبگی»نواخته می شود و من دلشوره ی دازاین را سمفونی به سوی شادی می نامم...

یاسین سه‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:21 ق.ظ http://www.sooryas.blogsky.com

گفتی صورتم با نمک نیست
برای همین اشکم را در می آوری...

...

دون ژوان پنج‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:13 ق.ظ

از تلخی به شوری میزنه

خوب بزنه...
هان؟ بزنه چه اشکالی داره ژوان...؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد