چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

بزارید هر وقت که خواست خودش گریه میکنه

وقتی میدونید یکی آماده گریه کردنه و نمیخواد گریه کنه، حتی حالشم نپرسید...


نوشته شده توسط تو

نظرات 4 + ارسال نظر
zeinab دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:49 ب.ظ http://makhfigah90.blogfa.com

حالا اگه فهمیدن! :-|

واقعا...

شب پره سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:56 ق.ظ

مارشال:حالت خوبه؟
گیگو: نه.
مارشال:چرا؟
گیگو:برات مهمه؟
مارشال: نه.
گیگو:پس چرا می پرسی؟
مارشال:برات مهمه؟
گیگو: نه.
مارشال:پس چرا می پرسی؟
گیگو:حالت خویه؟؟؟
مارشال: نه!...

ساسان پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:12 ق.ظ

آی گفتی...

آی...

طیبه دوشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:35 ق.ظ http://closefreind.blogfa.com

گاهی حسات چه نزدیک ....که نمیدونم چی بگم بت.و گاهی خیلی دور....ایندفه اما خیلی نزدیک بود...

خوبه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد