چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

این پست خیلی حرف داره

غول، غوله

نباید بکنیدش توی چراغ، چون اگه بخواید این کارو بکنید اول باید کوچیکش کنید...

غول تا وقتی که بزرگه درسته...


نوشته شده توسط تو


در حافظه من هیچ دوری شبیهش نیست

تو با دور تند در قلبم میچرخی...


نوشته شده توسط تو

مثلا به جاش میتونه دستبندی که بهش هدیه دادید رو همیشه دستش کنه

گاهی آنقدر دوستت دارم ها عمیق و سنگین است که نمیتوان از ته دل برداشت و بر سر زبان آورد...


نوشته شده توسط تو

صریحِ صریحِ صریح

رفتن های بی پرده

پرده های از بین رفته...


نوشته شده توسط تو

این حالت مرد رو کلافه میکنه

وقتی یه زن و مرد از هم جدا میشن، مرد احساس میکنه یه حجمی از روی شونه هاش ریخته...


نوشته شده توسط تو

شاید فقط گاهی از بیرون به پنجره زل زده باشی

چند سال است که از پنجره بیرون را نگاه نکرده ای...؟


نوشته شده توسط تو


چه بگویم...

خانه امن من

هه...