چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

این اتفاق یهو میفته

ناگهان کسی می آید و با یک جمله گرد تنهاییت را میگیرد و تو دوباره تنهایی را حس میکنی...


نوشته شده توسط تو

نظرات 6 + ارسال نظر
zahra چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:12 ب.ظ http://masoudozahra.blogsky.com

؟

م.ک.خ پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:19 ب.ظ http://mkkh.blogfa.com

زیر خاکستر، همیشه آتش نیست.

اینم قبوله...

شهرام پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:56 ب.ظ http://shahroom.com

:) اوهوم

هوممم...

پری پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:24 ب.ظ http://www.babaee1.persianblog.ir

آره خوب میفهمم
راستی دلم واسه اینجا خیلی تنگ شده بود رفیق قدیمی

خوب میومدی میخوندی که دلتنگ نشی...

شب پره پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:39 ب.ظ

از سقوط تا سقوط

و زندگی راهی است میان دو سقوط که از پس و پیش آن را بلعیده٬راهی که برای ما با سنگفرش قرمز تزئین شده است.از «سقوط در زندگی» تا «سقوط از زندگی»٬به مثابه نوعی بازگشت.اگر سقوط برای یک لیوان دردناک است به این دلیل است که لیوان تنها در زندگی سقوط می کند و اگر سقوط برای همه دردناک است از این روست که همه از زندگی سقوط نمی کنند.«سقوط از زندگی» فرمانی است از سرمستی به زندگی و از زندگی به خود.خودی که در «سقوط در زندگی»٬سقوط نمی کند تا با «سقوط از زندگی» از تنهایی به در آید و من رو به سقوطم...

بهروز شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:27 ق.ظ

خب حس کنی
دوبار گرد میشینه روش
همیشه میشینه


پس بخند مصنوعی..

نه. اتفاقا همیشه روش گرد نمیشینه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد