چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

من نه شیرم و نه گرگ، من یک زنم

کسی دست مرا گرفته، سخت میفشارد. اما من یک موجود ذاتاً وحشی هستم.

وقتی وحشی میشوم دستش شل میشود و دقیقاً همانجاست که من به شدت میترسم. دلم میخواهد بگویم وقتی وحشی میشوم به جای اینکه دستت را شل کنی مرا رام کن. دلم میخواهد فریاد بزنم من هر چه وحشیتر میشوم ضیعف ترم، مرا محکم بگیر چون امکان دارد همین حالا بشکنم...


نوشته شده توسط تو
نظرات 2 + ارسال نظر
یه ضعیفه دوشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:10 ق.ظ

وقتی وحشی تر بشیم ضعیف تریم
دقیقا همین طوره

اوهوم...

مهرنوش سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:55 ب.ظ

..و اغلب پا به فرار می ذارن...
من این ترس رو نمی فهمم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد