چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

امیدوارم همیشه گرمت باشه. انقدر گرم که هیچ وقت عرقت خشک نشه

هی، آقایی که امروز توی صف تاکسی بودی و منو پس زدی و جلوتر از من رفتی سوار شدی، درسته من دیگه توی اون تاکسی ننشستم چون نمیتونستم حضور وحشیت رو تحمل کنم و هیچیم بهت نگفتم. عوضش رفتم توی تاکسی بعدی یه عالمه گریه کردم و اون آقاهه بغل دستیم گفت اشکال نداره گریه نکن اون بی شخصیت بود. دوستمم دلداریم داد. 

فک نکنی من لوسم، نه آقا جون. تو یهو منو یاد تمام عقده های این شکلیم انداختی...


نوشته شده توسط تو

نظرات 6 + ارسال نظر
روباه مکار شنبه 24 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:21 ب.ظ http://sherover.blogsky.com

اینی که تو رو پس بزنن و زود‌تر برن و تو نتونی باشون بری چون پسِت زدن یا چی ؟

فقط پس زدنه...

ابالفضل یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:04 ق.ظ http://kars.mihanblog.com

اووووه
چه نفرین ناله ای راه انداختین
حضور این گاو ها کنار ما همیشه بوده
بیخیال

:(

نگار دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:10 ب.ظ http://omidbeazadi.blogfa.com//

چند روز پیش تو ولی عصر یه یارو از اینایی که وایمیسن و کاغذ آگهی میدن دست مردم ، وایساده بود . بعد من اومدم ازش بگیرم برگه رو ، ولی به من نداد ، به یه دختر دیگه داد و من تمام مدت داشتم تو مترو گریه میکردم .

لوسم نیستی لابد نه...؟

نگار سه‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:06 ب.ظ http://omidbeazadi.blogfa.com//

نه اصلاً ، چون بعدش بم خندید ، اگه نمی خندید شاید لوس بودم !

آها...

نرجس سه‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:36 ب.ظ

اوووووووووووهه ه ه

خوبه عقده اش رو درک کردی و فهمیدی یه جور بیماری روحی داره

با این حال باز نفرینش کردی؟؟

معلومه که...

برو حال ندارم...

fallen چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:36 ب.ظ http://falllen.blogfa.com

عقده‌های این شکلی..

هومممم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد