چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

آگاهام هستن به کارشون

چقدر خوبن آدمایی که تا لب مرزات میان اما هرگز مرزات رو رد نمیکنن...


نوشته شده توسط تو

نظرات 4 + ارسال نظر
روباه مکار یکشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:30 ق.ظ

بنظرم اونا میترسن یا از اون چیزی که هستی یا از اون چیزی که هستن .

به نظرم اونا آگاهن که اگه وارد مرزات بشن یه بلایی سرشون میاری...

ستاره یکشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:07 ب.ظ

سلام

بعدش...؟

آقای الف یکشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:13 ب.ظ

ایول.

آدم پیششون احساس امنیت میکنه

دقیقا...

م.ک.خ چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:58 ق.ظ http://mkkh.blogfa.COM

مرزا اگر هر از گاهی رد نشن خود آدمم فراموش میکنه مرزی داشته

این از اون نظرایی بود که خودتم نفهمیدی چی گفتی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد