چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

آخ...

یکی باید باشه که وقتی به تهش رسیدی و تیکه تیکه شدی تیکه هات رو جمع کنه.

حتی اگه تیکه هات رو به هم نچسبونه و فقط توی دستش نگه داره...


نوشته شده توسط تو

نظرات 1 + ارسال نظر
همین شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:16 ب.ظ

این واقعیتارو خیلی خوب کلمه میکنی...کار سختیه!خیلی خوب...

وای از این واقعیت ها...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد