چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

خوبه حالت رو بگیرم و وسط حرفات بلند شم برم؟

بهش میگم من حوصله گوش کردن به درد و دل آدما رو ندارم، میگه میدونم، میشناسمت. بعد شروع میکنه به درد و دل کردن...


نوشته شده توسط تو

من باید نرم شوم

همین امشب

تنم سخته...


نوشته شده توسط تو