یکی باید باشه که گاهی تو رو یاد یه چیزاییت بندازه. انقدر محکم بندازتت که خیلی دیر بتونی ازش بلند شی و بیرون بیای. حتی گاهی باید بیشتر هُلت بده که بیشتر تو یاد اون چیزا فرو بری که دوباره اون چیزا بشه قسمتی از تو.
آره جونم، یکی باید باشه...
نوشته شده توسط تو
یکی باید باشه همیشه آروم هلت بده بهتر نی کمتر آدم دردش میاد
نقل درد نیست...
ولی بنظر من چیزایی رو که ما بسمت دوباره حاضریم بریم چیزای با ارزشی بوده لااقل و اینی که یه مدت باش نبودیم یه حس بدی بهمون میده شایدم نه
احتمالا شایدم نه...
خیلی هم باید باشه، بد جورم باید باشه ،از ولی متنفرم ولی
حیف که خیلی وقتها نقل باید ها و نباید ها نیست
نقل هستها و نیستهاست
اون یکی، مرده تو
همیشگی شده اما واقعیت اینه که نیست
این خوب نیست...
حالا هست یا نه؟
بله هست اما شاید فراموش کرده...
دستهایت کجا بند است که هرچه این شعرها دست به دست میشوند نمیرسند به دستت..
:(
هوم...؟
آره موافقم
یکی باید باشه
آفرین که موافقی...
یکی که تو رو یاد خودت بندازه . . .
نه...
نمبدونم چرا ولی:
تو بزرگی مثل اون لحظه که بارون میزنه...
فقط اونقدر...؟
خیلی بده
فراموش کردن این یه نفر، از نبودنش خیلی بدتره
بحثم رو آدمش نیست. مهم اون افتادنست بیشتر...
آره یکی باید باشه...حتی اگر نباشد هم باز باشد
و چه طعمی دارد خیال
هست که...