او دریده شده، به همین خاطر نمیتواند شب را برگردد...
نوشته شده توسط تو
شب رو چجوری می گردن ؟
بر میگردن...
از همه به هم میخوره حالش...جای فکر داره این ترکیب
هومممم...
شایدم چون نمی تواند شب را برگرداند دریده شده؟
نه نه این طوری نیست...
تو خود حجاب خودی. از میان برخیز
به به چه نکته سنج...
نخ نما بود...درگیر لفاظی شده ای ، تو جان !پ ن: دلت واسه من تنگ نشده بود ؟!
نچ...
خاطراتش دریده شد. یادش نمیاید دگر مرا
نه. به اینا ربطی نداره...
شب رو چجوری می گردن ؟
بر میگردن...
از همه به هم میخوره حالش...
جای فکر داره این ترکیب
هومممم...
شایدم چون نمی تواند شب را برگرداند دریده شده؟
نه نه این طوری نیست...
تو خود حجاب خودی. از میان برخیز
به به چه نکته سنج...
نخ نما بود...
درگیر لفاظی شده ای ، تو جان !
پ ن: دلت واسه من تنگ نشده بود ؟!
نچ...
خاطراتش دریده شد. یادش نمیاید دگر مرا
نه. به اینا ربطی نداره...