چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

تمام رگ های مغزم باد کرده...

اینجا یک لشگر آدم خوابند. 

اینجا من همش و پشت هم شکست میخورم. 

من هر روز و هر لحظه از این لشگر آدم خواب شکست میخورم... 

 

نوشته شده توسط تو

نظرات 1 + ارسال نظر
صادق(فرخ) سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:43 ب.ظ http://dariyeh.blogsky.com

درود بر من و توی عزیز
به رسم عهد گذشته آمدم تا حالی بپرسم ... اگرچه شما فراموشکارید
اما من فراموشتان نکرده ام .

آخه ما فراموش شدنی نیستیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد