چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

حالا این بچه ای که میگم نرخریه واسه خودش


بعضی از این مادرا هم هستن که ادای روشنفکرا رو در میارن، همش هم میخوان نشون بدن که با بچه هاشون صمیمی هستن و دوست بچه هاشون

اینا از اونایین که ولشون کنید میان واسه پسراشون کف دستیم میزنن که خدایی نکرده پسراشون به یه راه دشوار کشیده نشن، با دختراشون میرن کافی شاپ و بعضی وقتا روی تختش بغلش میخوابن

کی میشه من دیگه از این صحنه ها نبینم...؟


نوشته شده توسط تو

نظرات 2 + ارسال نظر
هومن چهارشنبه 22 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 03:10 ق.ظ http://http://thick-fog.blogsky.com

ما که هنوز ندیدیم...

تو مگه جاییم میری که ببینی...؟

مثل هیچکس پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:26 ق.ظ http://paaeez.blogsky.com/

اگه یه روز از من بپرسن ادب از که آموختی، حتمن میگم از تو!

اینم خوبه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد