چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

یه گشتن بی فایده ی عجیب

واقعا من دارم دنبال چی میگردم وقتی که میدونم وجود نداره و نمیشه...


نوشته شده توسط تو

نظرات 3 + ارسال نظر
ساسان یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 01:39 ب.ظ

این دو تا پست آخرت تا مغز استخونم تیر کشید

حیف ! حیف که من جربزه ندارم تیغ بکشم به سر تا پای این زندگی گه، که فقط بعضی از جاهاش نوستالژیکه و باقیش هم پشم...
تازه همون جاهاش هم بعد از رخدادش نوستالژیک میشه، وگرنه در لحظه ای که داره اتفاق می افته بخشی از جریان گ ا ی ن د ه زندگی به حساب میاد.

پ ن: کوریون برنگشته ؟!

نه...

شهروم دوشنبه 2 دی‌ماه سال 1392 ساعت 07:53 ب.ظ http://shahroom.blogsky.com

رفتن همیشه رسیدن نیس! از مسیر لذت ببر!

اِ...؟

مثل هیچکس پنج‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1392 ساعت 07:35 ب.ظ http://paaeez.blogsky.com/

بستگی داره به ماهیتش اما غالبن وجود داره..

شاید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد