چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

من تا اون روز صبر میکنم و فقط زل میزنم و آه میکشم

از صمیم قلبم آرزو میکنم و امیدوارم یه روزی خودشون توی موقعیتی که من رو قرار دادن قرار بگیرن.

همه اونایی که باعثش شدن و حتی همه اونایی که باعثش نبودن ولی از این موقعیتی که من توش هستم خوشحالن.و حتی همه اونایی که خوشحالن ولی از خوشحالیشون بی خبرن،همشون!!!

اونا باید بفهمن مچاله شدن یعنی چی و دقیقا باید مچاله بشن.

باید یه روزی برسه که همشون زل بزنن و فقط زل بزنن و هیچ کاری از دستشون بر نیاد.

اونا حتی نباید بتونن آه بکشن. هر روز باید سنگین تر بشن...


نوشته شده توسط تو


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد