خود واقعی چیست؟خود واقعی کیست؟واقعیت کدام است؟«انسان به عنوان سوژه مفهومی تاریخی و ساختگی است که منحصر به نوع خاصی از گفتمان است».آن چه هست رخداد است که واقعیت را تفسیر می کند و وجود سوژه قبل از رخداد معدوم است... هر رخدادی گسستی از واقعیت است٬واقعیت به آن صورت که هست.و از این طریق هر رخدادی واقعیتی را می سازد که از طریق وفاداری سوژه به آن یعنی حرکت در متن وضعیتی که رخداد در آن شکل گرفته٬به ترکیب سوژه نفوذ میکند و آن را می شکافد و سوراخ می کند و واقعیت را از درونش عبور می دهد...و چیزی را می سازد که به آن خود واقعی می گویند در صورتی که این خود واقعیت نیست٬رخداد واقعیت است...پندار خود واقعی اشتباه گرفتن خود به جای رخداد است...خود صرفا انعکاس و باز تابی است از رخدادی که درون آن قرار دارد... بدین ترتیب می توان گفت از آن جا که هر وضعیتی رخدادی است و هر رخدادی خلائی دارد که رخداد بعدی نمایش خلا وضعیت قبلی است٬خود و واقعیتش تنها نمایش یک خلا است و نه خود... بنابر این برای به گوه کشیدن انسان ها باید رخدادی که ترکیب و ساختار سوژه را ساخته به گوه کشید٫نه خود و واقعیش را...
همین حسی برخورد کردن هاست که همه چیز رو به همونی که گفتی کشیده... کی گفته همیشه حس ما درست میگه؟ خودخواهی هم حدی داره....فقط می خواهیم که همه مثل ما فکر کنن...نه؟
بـــــله، بنده به شخصه و به طورِ کل از شما خیلی حساب می برم!
بحث حساب بردن نیست...
چطور خود واقعی رو تشخیص میدی؟ کافیه کسی از تو پیچیده تر باشه تا خودشو از نخودش نتونی تشخیص بدی. من که اینطوریم.
حس میکنم...
man ham haminjooriam kare khoobi mikoni
هوممم...
یعنی وقتایی هم هست که خوده واقعیت نیستی ا.نوقته که بی تفاوت....
نه...
دیگه وقتی کار خودتو کردی معلومه بی تفاوت نگاشون می کنی
اوهوم...
خود واقعی چیست؟خود واقعی کیست؟واقعیت کدام است؟«انسان به عنوان سوژه مفهومی تاریخی و ساختگی است که منحصر به نوع خاصی از گفتمان است».آن چه هست رخداد است که واقعیت را تفسیر می کند و وجود سوژه قبل از رخداد معدوم است...
هر رخدادی گسستی از واقعیت است٬واقعیت به آن صورت که هست.و از این طریق هر رخدادی واقعیتی را می سازد که از طریق وفاداری سوژه به آن یعنی حرکت در متن وضعیتی که رخداد در آن شکل گرفته٬به ترکیب سوژه نفوذ میکند و آن را می شکافد و سوراخ می کند و واقعیت را از درونش عبور می دهد...و چیزی را می سازد که به آن خود واقعی می گویند در صورتی که این خود واقعیت نیست٬رخداد واقعیت است...پندار خود واقعی اشتباه گرفتن خود به جای رخداد است...خود صرفا انعکاس و باز تابی است از رخدادی که درون آن قرار دارد...
بدین ترتیب می توان گفت از آن جا که هر وضعیتی رخدادی است و هر رخدادی خلائی دارد که رخداد بعدی نمایش خلا وضعیت قبلی است٬خود و واقعیتش تنها نمایش یک خلا است و نه خود...
بنابر این برای به گوه کشیدن انسان ها باید رخدادی که ترکیب و ساختار سوژه را ساخته به گوه کشید٫نه خود و واقعیش را...
اینو چه جوری تشخیص می دی؟
حس میکنم...
همین حسی برخورد کردن هاست که همه چیز رو به همونی که گفتی کشیده...
کی گفته همیشه حس ما درست میگه؟
خودخواهی هم حدی داره....فقط می خواهیم که همه مثل ما فکر کنن...نه؟
اون آیکون رو گذاشتی که پاچتو نگیرم... :)
کو گوش شنوا؟
شما کلا کارت درسته...
گوش شنوا نیازی نی. من کارمو میکنم...
من به این یکی "صنم" ندارم!!!
...؟
کماکان از خوندن پست هات محرومم!
گفتم بیام اعلام وجود کنم.
محرومیت بدیه ها...
بد و بیراه و ناسزا شنیدن خیلی بهتراز سکوت شنیدنه
این یعنی هنوز حد اقل قد ثانیه هایی که طرفو به همونی که گفتی میکشی، بهش فکر میکنی
خوش به حال آدمی که خود واقعیشو زندگی میکنه
اوهوم...
فکر می کنی...یا بهتره بگم حس کردی ازت می ترسم؟


...
اشتباه فکر میکنی...تو یکی از دوست داشتنی ترین دوستای منی.
برام مهمه واصلا دلم نمی خواد ازم ناراحت بشی
خوبه...
خود واقعی چیه؟
تو واست زوده بدونی...